معنی کلمه تاریک جوی در لغت نامه دهخدا تاریک جوی. ( نف مرکب ) ظلمت طلب. بیراهه رو. منحرف. کجرو : بپرسید کار پرستش بچیست بنیکی یزدان گراینده کیست چنین داد پاسخ که تاریک جوی روان اندرآرد بباریک موی.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2539 ).
جملاتی از کاربرد کلمه تاریک جوی به پیش اندر افکند و پویان برفت بر آن ریگ تاریک جویان برفت در شب تاریک جوی آن روز را پیش کن آن عقل ظلمتسوز را