تارک شکاف

معنی کلمه تارک شکاف در لغت نامه دهخدا

تارک شکاف. [ رَ ش ِ ]( نف مرکب ) شکافنده تارک. شکننده فرق :
یلان را بمنقار درّنده ناف
سران را بچنگال تارک شکاف.اسدی ( گرشاسبنامه ).

معنی کلمه تارک شکاف در فرهنگ فارسی

( صفت ) شکافند. تارک شکنند. فرق .

جملاتی از کاربرد کلمه تارک شکاف

بدست دو یل تیغ تارک شکاف نمایان چه برق از سر کوه قاف
برون زد فرس از میان مصاف حمایل یکی تیغ تارک شکاف
یلان را به منقار درنده ناف سران را به چنگال تارک شکاف
در روز رزم و بزم، بود دست دست تو؛ تارک شکاف تیغت و، مصحف نگار دست