معنی کلمه تارک سای در لغت نامه دهخدا
داد دختر بمحرمی پیغام
تا بگوید بشاه نیکونام
که شنیدم که در جریده جهد
پادشا را درست باشد عهد
چون بهنگام تیغ تارک سای
شرط خویش آورید شاه بجای
با سری کو بتاج شد درخورد
عهد خود را درست باید کرد
صد سر از تیغ تیز یافت گزند
گو یکی سر بتاج باش بلند.نظامی ( هفت پیکر چ وحید ص 287 ).