بیگاه خیز

معنی کلمه بیگاه خیز در لغت نامه دهخدا

بیگاه خیز. ( نف مرکب ) که بیگاه برخیزد. که بامداد زود برخیزد. که در دل شب از خواب برآید :
بشب زنده داران بیگاه خیز
بخاکی غریبان خونابه ریز.نظامی.

معنی کلمه بیگاه خیز در فرهنگ فارسی

که بیگاه برخیزد . که بامداد زود برخیزد . که در دل شب از خواب بر آید .

جملاتی از کاربرد کلمه بیگاه خیز

شنعت مرغان شنو بخفتن بیگاه خیز ندیما که نوبت سحر آمد