بینما

معنی کلمه بینما در لغت نامه دهخدا

بینما. [ ب َ ن َ ] ( ع اِ ) بَیْنا. رجوع به بَیْنا شود.

معنی کلمه بینما در فرهنگ فارسی

بینا

جملاتی از کاربرد کلمه بینما

پیراهن گل دریده شد بر تن گل شلوار تو بینما چو پیراهن گل
پیر طریقت گفت: «ای سزای کرم و نوازنده عالم، نه با وصل تو اندوهست نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حکم، هرگز بینما نفسی با مهر تو بهم، آزاد شده از بند وجود و عدم، در مجلس انس قدح شادی بر دست نهاده دمادم».