بیاح

معنی کلمه بیاح در لغت نامه دهخدا

بیاح. [ بیا / ب َ ی ْ یا ] ( ع اِ ) شیشک. ماهی شیشک. ( مهذب الاسماء ). نوعی از ماهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( آنندراج ). نوعی از ماهی خرد به اندازه یک وجب و آن گواراترین ماهی است و گفته اند کلمه دخیل است. ( از ذیل اقرب الموارد ).

معنی کلمه بیاح در فرهنگ فارسی

شیشک ماهی شیشک ٠ نوعی از ماهی ٠ نوعی از ماهی خرد بانداز. یک وجب و آن گواراترین ماهی است و گفته اند کلمه دخیل است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه بیاح

بخش‌های میانی تالاب که فاقد پوشش گیاهی است و بیشتر گیاهان شناور را در خود جای‌داده محل مناسبی برای تغذیه و استراحت جانوران آبزی به‌خصوص پرندگان مهاجر است. از انواع پرندگان آبزی و کنار آبزی این منطقه می‌توان به انواع مرغابی سانان، آبچلیک، حواصیل اردک سرسبز، عروس غاز، قو، باکلان، باکلان کوچک و آنقوت اشاره کرد. همچنین شنگ (جانور) (سگ آبی) تنها پستانداران آبزی تالاب، انواع دوزیستان، خزندگان، لاک‌پشت خزری، لاک‌پشت لاک نرم، انواع ماهی‌های آب شیرین مثل بنی، شیربت، حمری و بیاح از دیگر آبزیان هستند که در زیستگاه بامدژ مشاهده می‌شوند.
بیش از ۴۰ گونه حیوانی شامل پستاندارانی همچون روباه، شغال، خرگوش، گرگ، کفتار، سمور، خفاش، خارپشت ایرانی و… ماهیانی همچون کپور، شربت، بنی، حمری، بیاح و… خزندگان و دوزیستانی همچون قورباغه، وزغ، لاک‌پشت لاک نرم، جکوی، مار و… در تنظیم اکوسیستم بامدژ نقش دارند.[نیازمند منبع]