بی مروتی

معنی کلمه بی مروتی در لغت نامه دهخدا

بی مروتی. [ م ُ رُوْ وَ ] ( حامص مرکب ) حالت و عمل بی مروّت. درشتی و سختدلی و بی رحمی و ظلم و تعدی. ( ناظم الاطباء ). ستمگری. ناجوانمردی. نامردمی. بی مردانگی.

معنی کلمه بی مروتی در فرهنگ فارسی

حالت و عمل بی مروت . درشتی و سختدلی و بیرحمی و ظلم و تعدی . ستمگری . ناجوانمردی . نامردمی . بی مردانگی .

جملاتی از کاربرد کلمه بی مروتی

پروانه وار سوختن از بی مروتی است آن را که روی گرمی ازین انجمن بس است
ادب سوم آن که طعام اندک ننهد که بی مروتی باشد و بسیار نیز ننهد که تکبر باشد، مگر برای آن نیت که آنچه بماند آن را حساب نبود.