بی طمعی. [ طَ م َ] ( حامص مرکب ) بی غرضی. صدق و خلوص نیت : کمال دوستی آمد ز دوست بی طمعی چه قیمت آرد آن مهر کش بها باشد.( اسرارالتوحید ).
معنی کلمه بی طمعی در فرهنگ فارسی
بی غرضی ٠ صدق و خلوص نیت
جملاتی از کاربرد کلمه بی طمعی
بر دل از رنج طمع بار منه طلب بی طمعی آخر به
وسوسۀ انتظار بی طمعی نیست هم تا به سرِ وقتِ ما بخت کجا کی رسد
خلعت بی طمعی زیب هنرور باشد آبرو شمع نهانخانه گوهر باشد
گفت: من از حرص و طمع دورم و به بی طمعی و قناعت مشهور، از خوانی به لب نانی قانعم و از بریانی به خشک استخوانی خرسند، اما گدا سخره حرص و طمع است و مدعی جوع و منکر شبع، نان یک هفته اش در انبان و زبانش در طلب نان یکشبه جنبان، غذای ده روزه اش در پشت و عصای دریوزه اش در مشت، قناعت از حرص و طمع دور و قانع از حریص طامع نفور.