بچه ده
معنی کلمه بچه ده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بچه ده
عزيزا اگر به هر يك از ما يك طفل ده ساله [اى ] اطلاع دهد كه خانه ات آتش گرفت ياپسرت در آب افتاد و الا ن غرق مى شود، آيا اگراشتغال به هر كار مهمّى داشته باشيم ، دست از آن برداشته ، در تعقيب اين اخبار هولناك سراسيمه مى دويم يا آن كه با اطمينان نفس نشسته اعتناء نمى كنيم ؟ اكنون چه شده است ،تمام آيات و اخبار و برهان و عيان به قدر خبر يك بچه ده ساله در ما تاءثير نكرده ،اگر تاءثير كرده بود، راحتى را از ما سلب نموده بود. آيا اين كورى باطن و عماى قلبرا بايد به چه نحو معالجه كرد؟ آيا اين مرض قلبى محتاج به علاج و طبيب هست؟(70)
اين يك نهضتى الهى بود. نهضت مثل نهضت هاى آنهايى كه به خدا اعتقاد ندارند يا آنهايىكه نهضت هايشان نهضت هاى جهت مادى بوده است . نبوده است نهضت ايران نهضتى بود كه خداى تبارك و تعالى در آن نقش داشت و مردم به عنوان جمهورى اسلامى ، به عنوان اسلام، به عنوان احكام اسلام درخيابان ها ريختند و همه گفتند ما اين رژيم را نمى خواهيم و حكومت عدل اسلامى و جمهورى اسلامى ميخواهيم . اين چيزى كه انگيزه اين ملت بود، انگيزه همه قشرها الابعضى ها. زن ها در خيابان ها ريختند، مردها درخيابان ريختند، بچه ها آمدند. همين ديشب كسى مى گفت كه من شاهد قضيه بودم كه يك بچه ده ، دوازده ساله سوارموتورسيكلت شده بود و حمله كرد طرف يك تانك و از آن ور هم بچه را تكه تكه كردند،اما او يك بيرق دستش بودو حمله كرد. اين چه بود ؟ قضيه ، قضيه چه بود كه يك چنين تحول در ملت پيدا شد؟ اين تحول عظيمى كه در اين ملت پيدا شد، يك تحولى بود كه فقط براى اين معنا كه مثلا رژيم نباشد؟ يا دنباله داشت ؟ رژيم نباشد، حكومت اسلامى باشد، اساس او بود، اساس آن بود كه مى خواستند قرآن حكومت كند در اين كشور. موانع را برداشتند كه حكومت ، حكومت اسلامى باشد