بوسیدنی

معنی کلمه بوسیدنی در لغت نامه دهخدا

بوسیدنی. [ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور بوسیدن. لایق بوسیدن.

معنی کلمه بوسیدنی در فرهنگ فارسی

در خور بوسیدن . لایق بوسیدن

جملاتی از کاربرد کلمه بوسیدنی

چه پرسی کز لبت وقت قدح نوشی چه می خواهم همین بوسیدنی چون مست تر گردی مکیدن هم
ز سنگ آستانش چون لبم بوسیدنی خواهد رقیب او ز بی‌سنگی به رویم سنگ دربندد
چه شود گر ترا درین یک بیع دست بوسیدنی زیان باشد
تا به‌کی دزدد تری یارب خط پیشانی‌ام خشک شد این لب به امید زمین بوسیدنی
دوست می دارند صائب عاشقان اغیار را دست و پای باغبان بوی گل بوسیدنی است
چه شود گر ترا در این یک بیع دست بوسیدنی زیان باشد