جملاتی از کاربرد کلمه بو گرفته
گر تو بو می نبری بوی کن اجزای مرا بو گرفتهست دل و جان من از عنبرشان
را از خاك خشكيدهاى كه از گل تيره رنگ بد بو گرفته شده مى آفرينم ) (و اذقال ربك للملائكة انى خالق بشرا من صلصال من حماء مسنون ).
گلهاش که رنگ و بو گرفته ست از عارض و زلف او گرفته ست