بلعنده

معنی کلمه بلعنده در لغت نامه دهخدا

بلعنده. [ ب َ ع َ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه غذا در حلق فروکند. به حلق فروبرنده. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه بلعنده در فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه آنکه غذا در حلق فرو کند بحلق فرو برنده .

جملاتی از کاربرد کلمه بلعنده

گزارش ها در رابطه با مسمومیت با کلرید بنزالکونیوم زیاد است . یک مطالعه موردی در سال 2014 که به جزئیات بلعنده کشنده حداکثر 8.1 اونس (240 میلی لیتر) کلرید 10٪ بنزالکونیوم در یک مرد 78 ساله پرداخته، شامل خلاصه ای از گزارش ها موردی است که در حال حاضر از مصرف کلرید بنزالکونیوم منتشر شده است. در حالی که اکثر موارد ناشی از اشتباه در برآورد محتوای ظروف بود، یک مورد رقت نادرست داروخانه از کلرید بنزالکونیوم را دلیل مسمومیت دو نوزاد ذکر می کند . در سال 2018 یک پرستار ژاپنی ه دلیل مسمومیت تقریباً 20 بیمار در بیمارستانی در یوکوهاما با تزریق کلرید بنزالکونیوم در کیسه های قطره ای داخل وریدی دستگیر شد .