بلاحد. [ ب ِ ح َدد ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + حد ) بدون حد. بی اندازه. بی کران. ( از فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه بلا حد در فرهنگ فارسی
بدون حد بی اندازه بی کران . بلاخلافت .بدون خلاف بی اضافه و نقصان : (( و کلائ عالی شان اگر از چاوش مشارالیه حقیقت استفسار فرمایند بلاخلاف بموقف عرض.. خواهد رسانید .. ) ) بدون حد ٠ بی اندازه ٠ بی کران ٠
جملاتی از کاربرد کلمه بلا حد
تو ترک خویش گیر و صورت خود رها کن تا شود محو از بلا حد