بریمان

بریمان

معنی کلمه بریمان در لغت نامه دهخدا

بریمان. [ ب َ ] ( ع اِ ) تثنیه بَریم.رجوع به بریم شود. || جگر و کوهان شتر که به درازا بریده به رشته و مانند آن پیچند. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || دو سپاه عرب و عجم. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ).

معنی کلمه بریمان در فرهنگ فارسی

تثنیه بریم یا جگر و کوهان شتر که به درازا بریده به رشته و مانند آن پیچند .

معنی کلمه بریمان در دانشنامه عمومی

بریمان ( به عربی: بریمان ) یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه بریمان

ابوالفضل بریمانی سیاست‌مدار ایرانی بود، که در دوره بیست و دوم به‌عنوان نماینده بهشهر در مجلس شورای ملی حضور داشت.
آدلر بریمان، بری، سیل (۱۶ ژوئیه ۱۹۳۹ – ۱۹ فوریه ۱۹۸۶) خلبان خطوط هوایی آمریکایی بود که به قاچاقچی عمده مواد مخدر برای کارتل مدلین تبدیل شد.با ۹۵۰ ملیون دلار هنگامی که سیل به جرم قاچاق محکوم شد او خبرچین اداره مبارزه با مواد مخدر شد و در چند محاکمه عمده مواد مخدر شهادت داد. او در سال ۱۹۸۶ توسط افرادپابلو اسکوبار، رئیس کارتل مدئین کشته شد.