معنی کلمه بحارم در لغت نامه دهخدا بحارم. [ ب َ رِ ] ( اِ ) بلاها. سختی ها. دواهی. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً همان بجارم است.
جملاتی از کاربرد کلمه بحارم ز جوهرهای معنی در بحارم که دارم بیعدد من در شمارم گهی در برگهی من در بحارم گهی در عین خشکی پایدارم گهی چون موج بینی در بحارم گهی چون ابر یابی در هوایم