بحاح

معنی کلمه بحاح در لغت نامه دهخدا

بحاح. [ ب ُ ] ( ع اِ ) بحة. گرفتگی گلو و گرانی آواز. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه بحاح

بحاح تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه پونا هند انجام داد.
در سال ۲۰۱۱، خالد بحاح ضمن حمایت از انقلاب در یمن، خواستار استعفای رئیس جمهور علی عبدالله صالح و جلوگیری از خونریزی بیشتر در یمن شد. او هم‌چنین بنا به اعتراض به خشونت دولت صالح علیه شهروندان خود، حزب حاکم را ترک کرد.