[ویکی فقه] امر متعلق به شیء خاص را امر خاص گویند. اگر متعلق امر، شیئی خاص و یا مقید به مکان و یا زمان خاصی باشد، آن را امر خاص می گویند، مانند: «اقتل زیدا» یا «اکرم عمراً» یا «صم یوم الجمعة». عناوین مرتبط امر مقید؛امر عام.
جملاتی از کاربرد کلمه امر خاص
محور فلسفه آرمسترانگ، ایده وضعیتهای امور است («واقعیتها» در اصطلاح راسل): در طرحی برای متافیزیک سیستماتیک، آرمسترانگ ادعا میکند که وضعیتها «ساختارهای بنیادی در واقعیت» هستند. وضعیت امور بهطور کلی مصداق یک امر خاص و کلی است: حالتی از امور ممکن است این باشد که یک اتم خاص وجود داشته باشد، که مثالی کلی باشد (مثلاً از یک عنصر خاص است، اگر عناصر شیمیایی در نهایت بهعنوان بخشی از یونیورسالهای آرمسترانگ پذیرفته شوند). جزئیات موجود در هستیشناسی آرمسترانگ باید حداقل یک کلیت داشته باشد؛ همانطور که او کلیات بی مثال را رد میکند، «جزئیات بیخاصیت» را نیز رد میکند.
رمانتیسیسم را جنبشی ضد روشنگری میدانند. برلین، بهخصوص، علاقهمند به استفاده از چنین لفظی برای اشاره به این جنبش بود. درحالیکه روشنگری نهضتی فکری بهحساب میآمد که با علم و منطق و پیشرفتهای نظامهای عقلانی بشری در فهم علوم تجربی و انسانی گره خورده بود، متفکران و هنرمندان رمانتیک، تأکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی میدانستند و بر مؤلفههایی چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها تأکید میکردند. در میان اصحاب رمانتیک، امر خاص ارزشمندتر از امر عام بود و خاص بودن فرهنگهای بومی، تنوع و تکثر زبانهای بشری، هویتهای محلی و منحصربهفرد بودن آدمیان ستایش میشد.