اشک ندامت

معنی کلمه اشک ندامت در لغت نامه دهخدا

اشک ندامت. [ اَ ک ِ ن َ م َ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک پشیمانی :
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت.حافظ.صد رهم اشک ندامت اگر از سر گذرد
عرق شرم کجا ره به جبین خواهد برد.کلیم ( از آنندراج ).و رجوع به اشک پشیمانی شود.

معنی کلمه اشک ندامت در فرهنگ فارسی

اشک پشیمانی کلیم

جملاتی از کاربرد کلمه اشک ندامت

ریزش اشک ندامت غافلان را بس بود مشت آبی لشکر خواب گران را بس بود
اوقات من به اشک ندامت شده است صرف چون سرو، عمر من به لب جو گذشته است
دلی که پشت به کوه گران زسختی داشت زسیل اشک ندامت خراب خواهد شد
هست تا در جگر از اشک ندامت آبی صائب از دامن ابنای زمان دست بشو
اگر ستاره اشک ندامت است بلند غمین مباش که پاک از گناه خواهی شد
ای خیالی گریه افزون کن که فردا پیش دوست بیدلان را آب رو اشک ندامت می‌کند
این خوشه های گوهر سیراب همچو تاک صائب ز فیض اشک ندامت به من رسید
لوح دل از اشک ندامت بشوی دست ملامت ز سلامت بشوی
می کند اشک ندامت پاک، دل را از گناه نیست از دوزخ غمی تا دیده پر نم بجاست
آبروی ابد از اشک ندامت بطلب که شهانند کسانی که ندیم ندمند