اپیکتت

اپیکتت

معنی کلمه اپیکتت در لغت نامه دهخدا

اپیکتت. [ اِ ت ِ ] ( اِخ ) رجوع به اپیکتاتوس شود.

معنی کلمه اپیکتت در دانشنامه عمومی

اپیکتت یا اپیکتتوس ( به یونانی: Επίκτητος، م۵۵ - م۱۳۵ ) فیلسوف رواقی یونانی بود.
اودر حدود سال ۵۵ میلادی در فریقیه به دنیا آمد. او که غلام زاده و خود تحت رقیت و بندگی بود توسط صاحب ستمگری ناقص العضو شده اما در هر حال نمونه یک روح آزاده نحیف و متکی به نفس بود و چون به یکی از درباریان نرون فروخته شد صاحبش به او اجازه داد که دروس رواقی کالیوس موسونیوس روفوس را تعلیم بگیرد و نزد او بود که فن استخراج فلسفه ای جامع و عمومی را از تجارب شخصی فرا گرفت.
با مرگ رووس، اپیکتت که در خلال این احوال قانوناً آزادی هم یافته بود؛ در روم به تدریس فلسفه پرداخت. اما می سین که از آزادی زبان این برده قدیمی وحشت داشت از شهر اخراجش نمود. آنگاه به نیکوپولیس رفت که در آنجا بین مستمعین فراوانش هادریان امپراتور آینده هم بود. او نفوذ فوق العاده ای بر امپراتور دیگری یعنی مارک اورل اعمال نمود.
از اپیکتتوس اثر نوشته ای در دست نیست و آنچه که از تعلیمات او باقی است نوشته شاگردش آریان است.
اپیکتت در حدود سال ۱۳۵ درگذشت.

جملاتی از کاربرد کلمه اپیکتت

انکیریدیون با این جمله آغاز می‌شود که «بعضی چیزها به خودمان بستگی دارند، برخی دیگر به خودمان وابسته نیستند.» بنابراین با اعلام این موضوع شروع می‌شود که نگرانی خود واقعی مربوط به موضوعاتی است که تحت کنترل خود است و شانس یا تغییر خارجی بر آن تأثیر نمی‌گذارد. اپیکتت بین دنیای درونی خود ما از فواید و مضرات ذهنی و دنیای بیرونی خارج از کنترل ما تمایز قائل می‌شود. آزادی این است که چیزی را آرزو کنیم که به خودمان مربوط نیست. هنگامی که ما توسط بخت بد آزموده می‌شویم، هرگز نباید اجازه دهیم که رنج ما بر احساس تسلط و آزادی درونی ما غلبه کند.
واژه انکیریدیون (یونانی باستان: ἐγχειρίδιον) صفتی به معنای «در دست» یا «آماده به دست» است. این کلمه گاهی اوقات به‌معنای شمشیر یا خنجر دستی نیز به‌کار می‌رود، اما همراه با کلمه «کتاب» (کتاب، یونانی: βιβλίον) به‌معنای کتاب دستی است. اپیکتت در گفتمان‌ها اغلب از اصولی صحبت می‌کند که شاگردانش باید «آماده به دست» باشند (یونانی: πρόχειρα). ترجمه‌های رایج انگلیسی با عنوان «به صورت دستی» یا «کتابچه راهنما» هستند.
«من همه مردگان اعصار گذشته و خود ما را در حضور او می‌بینم. آیا مطمئن هستید که خالق و پدر ما به کنفوسیوس حکیم و نیکوکار، به سولون قانون‌گذار، به فیثاغورس، زالئوکوس، سقراط، افلاطون، آنتونین‌های الهی، تراژان خوب، به تیتوس، خوشی‌های بشریت، به اپیکتت خواهد گفت: «برو هیولا، برو و عذاب‌هایی را تحمل کن که از نظر شدت و مدت بی‌نهایت است. عذاب تو مانند من جاودانه باشد. اما شما عزیزان من، ژان شاتل، راویلاک، دیمین، کارتوش و غیره که طبق قوانین مقرر مرده‌اید، برای همیشه در دست راست من بنشینید و در امپراتوری و سعادت من شریک باشید. شما با وحشت از این کلمات عقب‌نشینی می‌کنید. و بعد از این‌که آن‌ها از من فرار کردند، دیگر چیزی برای گفتن با شما ندارم.»
معماهایی در مورد گنجاندن دو فصل وجود دارد. فصل ۲۹ عملاً کلمه به کلمه با گفتمان سوم یکسان است. از آن‌جایی که در یکی از نسخه‌های اولیه مسیحیت حذف شده‌است و توسط سیمپلیسیوس توضیح داده نشده، ممکن است در نسخه اصلی نیز وجود نداشته باشد. فصل ۳۳ مشتمل بر فهرستی از دستورالعمل‌های اخلاقی است که «به وضوح به چارچوب رواقی معمولی اپیکتت مرتبط نیستند».
با وجود آنکه جورج لیمان کیترج می‌گوید که: «رواقیان خودکشی را بزدلی می‌پنداشتند» اما مشهورترین رواقی‌گران یعنی سنکای جوان، اپیکتت و مارکوس آئورلیوس بر این باور بودند که انتخاب مرگ همواره یکی از گزینه‌هاست و مرگ خودخواسته بسا بهتر از زندگی در رنج است.