معنی کلمه ابوالقاسم بابر در دانشنامه اسلامی
در ۸۵۱ق پس از آنکه شاهرخ در ری وفات یافت ، بابر که در اردوی شاهی بود، به سوی خراسان حرکت کرد، اما در بسطام با فرستادگان «امیرهندوکه » روبه رو شد که وی را به استراباد فراخواندند. امیر هندوکه اسباب فرمانروایی او را بر مازندران فراهم ساخت .
واگذاری فرماندهی به عبداللطیف
پس از مرگ شاهرخ ، گوهرشادآغا برای جلوگیری از گسیختگی امور، فرماندهی اردو را به عبداللطیف فرزند الغ بیگ واگذار کرد و قاصدی به سوی علاءالدوله ، نوه مورد عنایت خویش فرستاد که در آن هنگام در هرات جانشین نیای خود بود. همزمان ، عبداللطیف نیز پیکی به سمرقند نزد پدر (الغ بیگ ) روانه کرد که وارث حقیقی حکومت به شمار می رفت . اندکی پس از این وقایع ، عبداللطیف به گوهرشاد بدگمان شد و با بی حرمتی بسیار او را اسیر کرد. علاءالدوله نیز سپاهی به سوی نیشابور گسیل داشت و سپاهیان وی عبداللطیف را گرفتار، و مهدعلیا را آزاد کردند، اما در همین هنگام ، سپاهیان الغ بیگ به عزم تسخیر خراسان از جیحون گذشته بودند. الغ بیگ با شنیدن خبر گرفتاری فرزند، با علاءالدوله از در آشتی درآمد؛ علاءالدوله در پذیرفتن صلح مردد بود که خبر حرکت سپاهیان بابر به سوی خراسان به وی رسید. او به ناچار عبداللطیف را آزاد کرد، با الغ بیگ پیمان صلح بست و رهسپار مشهد شد. دو برادر از بیم الغ بیگ که مدعی جانشینی شاهرخ بود، با یکدیگر صلح کردند و ولایت خبوشان (قوچان ) را سر حد حکومت خود قرار دادند.
حکومت بابر بر مازندران
بابر کوشید تا حکومت خویش را بر مازندران استحکام بخشد. چندی بعد، علاءالدوله به سختی از الغ بیگ شکست خورد و به بابر پناه برد. بابر ضمن خشنود ساختن برادر و گردآوری سپاه ، با الغ بیگ از در آشتی درآمد و پس از آنکه به نیروی خویش اعتماد یافت ، به سوی خراسان لشکر کشید. وی سپاهیان الغ بیگ را شکست داد و هرات ، مرکز حکومت خراسان را تسخیر کرد. سپاهیان او در هرات چندان ستم و غارت روا داشتند که مردم بر ایشان شوریدند و یارعلی ترکمان را که از زندان الغ بیگ گریخته بود، به فرمانروایی پذیرفتند. با این حال ، حکومت بابر به سبب خامی و بی تدبیری ، بیش از ۲۰ روز دوام نیافت ، ولی در ذیحجه ۸۵۲/ فوریه ۱۴۴۹ بار دیگر بابر بر هرات مسلط گردید.
لشکرکشی به سیستان
...