الحرام

معنی کلمه الحرام در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی کَعْبَةَ: خانه ی خدا - بیت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
معنی شَطْرَ: بعض - قسمتی (منظور از بعض مسجد الحرام همان کعبه است ، واینکه صریحا نفرمود فول وجهک الکعبة و یا فول وجهک البیت الحرام برای این بود که مقابل حکم قبله قبلی قرار گیرد چون شطر مسجد اقصی نیز منظور صخره ای معروف در آنجا بود ، نه همه آن مسجد )
معنی شَطْرَهُ: بعض آن - قسمتی از آن (منظور از بعض مسجد الحرام همان کعبه است ، واینکه صریحا نفرمود فول وجهک الکعبة و یا فول وجهک البیت الحرام برای این بود که مقابل حکم قبله قبلی قرار گیرد چون شطر مسجد اقصی نیز منظور صخره ای معروف در آنجا بود ، نه همه آن مسجد )
معنی بَکَّةَ: مکه - زمین مکه - مسجدالحرام - محل طواف در مسجد الحرام (مراد از کلمه بکه زمین مکه است ، و اگر آن را بکه خوانده ، برای این است که مردم در این سرزمین ازدحام میکنند ، و چه بسا گفته باشند که بکه همان مکه است . و بکه خواندنش از باب تبدیل میم به با است بعضی...
ریشه کلمه:
حرم (۸۳ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الحرام

جانش طهارت دو جهان کرد ز آب صدق در مسجد الحرام و صفا در صفات بود
و به همين ملاك هر مكان و زمان مقدسى تقدس مى يابد، مانند كعبه مشرفه و مسجد الحرام ،و ساير مساجد و مشاهد محترمه در اسلام ، و نيز مانند اعياد و ايام متبركه اى كه قداست را ازراه انتساب واقعه اى شريف كه در آن واقع شده ، يا عبادتى كه در آن انجام شده كسبنموده ، و گرنه بين اجزاى مكان و زمان تفاوتى نيست .
همی نگویم پر کن شکم زنان حرام چنو که گردد بیت الحرام بیت حزن
و منظور از (رحلت قريش ) مسافرت آنان از مكه به بيرون براى تجارت است ، و اينرحلت از مشخصات اهل اين شهر بوده ، چون اين شهر در دره اى خشك و سوزان و بى آب وعلف واقع شده ، كه نه زرعى در آن هست و نه ضرعى پستان شيردارى ) ناگزير قريشزندگى را از راه تجارت مى گذارنيد، و در هرسال دو نوبت به تجارت مى رفت ، يك نوبت در زمستان كه به طرف يمن مى رفت ، ونوبتى ديگر در تابستان كه به سوى شام ره مى سپرد، و با اين دو نوبت سفر كردنزندگى خود را اداره مى نمود، و مردم يمن و شام پاس احترام قريش را مى داشتند، زيراخانه كعبه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود، و به همين جهت راهزنان و غارتگرانكه ممر عيشى به جز دزدى و غارت نداشتند، متعرض ايشان نمى شدند، نه سر راه رابرايشان مى گرفتند، و نه به شهرشان حمله ور مى شدند.
مشتاق را بکعبه عبادت حلال نیست الا بکوی دوست که بیت الحرام اوست
هم نهاد خطه‌اش را زینت بیت الحرام هم سواد عرصه‌اش را رتبت دارالقرار
تو را میخانه ای بت تا مقام است مرا بیت الصنم، بیت الحرام است
و در تفسير قمى در ذيل آيه : (و قالت طائفه مناهل الكتاب آمنوا...) از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: وقتىرسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به مدينه وارد شد، رو به بيت المقدس نماز مىخواند، مردم خيلى خوشحال شدند و بعد از آنكه خداى تعالى قبله اش را از بيت المقدس بهسوى كعبه - بيت الحرام - برگردانيد، يهود از اين معنا سخت به خشم آمدند و اينتحويل در وسط نماز ظهر بود، گفتند: محمد نماز صبح را به سوى بيت المقدس - قبله ما- خواند و همه شما يهوديان به اين دستور كه دراول روز بر محمد نازل شده ايمان بياوريد و بدانچه در آخر روزنازل شده كفر بورزيد، و منظورشان از آنچه در آخر روزنازل شده ، همان تحويل قبله از بيت المقدس به سوى كعبه است .
آن شبى كه قريشيان مى خواستند آن حضرت را بهقتل برسانند اجتماع كرده به مسجد الحرام درآمدند، و شروع كردند به سوت زدن و كفزدن و دور خانه طواف كردن ، خداوند در اين باره آيه (و ما كان صلوتهم عند البيت الامكاء و تصديه ) را نازل كرد، كه منظور از (مكاء) سوت زدن و منظور از (تصديه) كف زدن است ، و اين آيه بدنبال آيه (و اذ يمكر بك الذين كفروا)نازل شده ، هر چند بعد از آيات بسيارى در قرآن نوشته شده است .
و منظور از حرمات در اينجا حرمت ماههاى حرام و حرمت حرم مكه است و حرمت مسجد الحرام ، ومعناى آيه اين است كه چونكه كفار حرمت ماه حرام را رعايت نكردند، و در آن جنگ راه انداختند،و هتك حرمت آ ن نموده در سال حديبيه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اصحاباو را از عمل حج باز داشته به سويشان تيراندازى و سنگ پرانى كردند پس براى مؤمنين هم جايز شد با ايشان مقاتله كنند، پس عمل مسلمين هتك حرمت نبود بلكه جهاد در راه خدا وامتثال امر او در اعلاى كلمه او بود.
صدر تو بیت الحرام اهل نظم است از قیاس بنده از سالی بسالی زایر بیت الحرام
و در الدر المنثور است كه ابو نعيم در كتابفضائل الصحابه و ابن عساكر از انس روايت كرده اند كه گفت : عباس و شيبه (متولىبيت الحرام ) نشسته بودند و به يكديگر فخر مى ورزيدند، عباس گفت : من از تو شريفترم ، زيرا من عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و وصى پدر او و ساقى حاجيانم. شيبه گفت : من از تو شريف ترم ، زيرا من امين خدا بر خانه او، و خزينه دار اويم ، اگرتو از من بهترى چرا تو را امين ندانست ؟
سوم مكث كردن درساير مساجد و بلكه داخل شدن در آن ها اگربمنظور عبور نباشد حراماست و اما اگر براى اين داخل شود كه يا از درب ديگر مسجد بيرون شود و يا چيزى ازمسجد بردارد اشكال ندارد و ملحق مى شود به مساجد مشاهد مشرفه بنابراحتياط واجب ونزديكتر از آن به احتياط اين است كه با مشاهد مشرفه معامله مسجد الحرام ومسجد النبىكند(يعنى حتى به عنوان عبور نيز با حال جنابتداخل آنها نشود) همچنانكه نزديكتر به احتياط آن است كه باوراق اين اعتاب مقدسه معاملهروضه مشرفه بشود.
گلشن خلد برین شد عرصه بیت الحرام تا خرامان گشت دروی تازه سر وی خوش‌خرام
در مورد نامگذارى مشعر الحرام به اين نام نيز گفته اند كه آنجا مركزى است براىشعائر حج و نشانهاى از اين مراسم عظيم و پر شكوه و آسمانى .
گفتيم يكى از فرمانهاى چهارگانه اى كه على (عليه السلام ) در مراسم حجسال نهم هجرت ، به مردم مكه ابلاغ كرد اين بود كه ازسال آينده هيچ يك از مشركان حق ورود به مسجد الحرام و طواف خانه كعبه را ندارد، آيهفوق اشاره به اين موضوع و فلسفه آن است .
گمرهم تا بر سر بیت الحرام آب دست پیلبان خواهم فشاند
«الحلال بیّن و الحرام بیّن، و بین ذلک امور مشتبهات، لا یدری کثیر من الناس أ من الحلال هی؟ ام من الحرام؟
می کند صائب سراغ قبله در بیت الحرام هر که جوید مصرع برجسته از اشعار من
كلمه (انتهاء) به معناى امتناع و خوددارى از عملى است ، و منظور در اينجا خوددارى از مطلقجنگ در كنار مسجد الحرام است ، نه خوددارى از مطلققتال بعد از مسلمان شدن دشمن و به اطاعت اسلام درآمدن ، چون عهده دار اين معنا جمله :(فان انتهوا فلا عدوان ...) است ، و اما جمله (انتهوا)اول ، قيدى است كه به نزديك ترين جمله ها برمى گردد، يعنى جمله ( و لا تقاتلوهم عندالمسجد الحرام ) و بنابراين هر يك از دو جمله يعنى جمله : ( فان انتهوا فان اللّه ) وجمله :( فان انتهوا فلا عدوان )، قيد كلاممتصل به خودش مى باشد، و ديگر تكرارى هم در كلام نشده و در جمله فان اللّه غفور رحيمسبب در جاى مسبب به كار رفته تا علت حكم را بيان كند (چون جاى آن بود كه بفرمايداگر دست برداشتند شما هم دست برداريد).