[ویکی فقه] اولوا الأرحام. خویشاوندان نسبی را اُولوا الأرحام می گویند. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۷۵۶. [ویکی فقه] خویشاوندان نسبی انسان را اولوا الارحام گویند. به عموم آیه «... وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کتابِ اللَّهِ ...» در باب ارث بر ثبوت ارث برای ارحام و طبقهبندی آنان به میزان خویشاوندیشان استناد شده است. اولویت والدین برای حضانت کودک در مسأله حضانت، بر اولویت هر یک از پدر و مادر نسبت به حضانت کودک در صورت مرگ دیگری استناد شده است. اولویت وارث در تجهیز میت پارهای مسائل دیگر مانند اولویت وارث نسبت به غیر وارث در تجهیز و نماز میت، استناد شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه اولوا الارحام
باين معنا كه آيه مورد بحث را با آيه : (النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم ، و ازواجهامهاتهم ، و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب اللّه ، من المؤ منين و المهاجرين ،الا ان تفعلوا الى اولياءكم معروفا، كان ذلك فى الكتاب مسطورا)، (پيامبر بمؤ منيناختياردارتر از خود ايشان است ، و همسران او مادران ايشانند و خويشاوندان در كتاب خدابعضى مقدم بر بعض ديگرند، از مؤ منين و مهاجران ، مگر آنكه به اولياء خود نيكى كنند،و اين در كتاب نوشته شده بود)، ضميمه كردند و آن نكته لطيف را استفاده فرمودند.
و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله من المؤ منين و المهاجرين...مسطورا
و بنابراين تفسير جمله مورد بحث بريده از جمله هاىقبل مى باشد، چون معنا چنين مى شود (ما براى يك يك شما وارثانى قرار داديم ، و شمايك ششم هم سوگندان را بدهيد) اين مفسر سپس گفته حكم ارث بردن هم سوگندان بهوسيله آيه : (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض ) (خويشاوندان رحمى بعضىسزاوارتر به ارث بردن از بعضى ديگرند) نسخ شده .
و در كافى به سند خود از ابى بصير از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كهفرمود: دائى و خاله وقتى ارث مى برند كه كسى با ايشان نباشد، چون خداى تعالى مىفرمايد: (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله ).
نظير اين بيان تدريجى را در حكم ارث ملاحظه مى كنيد كه در آغازرسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بين اصحابش دو نفر دو نفر عقد اخوت برقرار كرد ودستور داد هر برادر خوانده اى از برادر خوانده اش ارث ببرد و به او ارث بدهد تا زمينهرا براى حكمى كه به زودى در مساءله ارث تشريع مى شود فراهم سازد بعد از جريانعقد اخوت آنگاه آيه ارث نازل شد كه : (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاباللّه من المؤ منين و المهاجرين )، پس حال كه مى خواهيد به يكديگر ارث بدهيد و ازيكديگر ارث ببريد ارحام شما مقدم بر ساير مؤ منين و مهاجرين هستند، و بنابراين اكثراحكامى كه بوسيله احكامى ديگر نسخ شده اند از اين باب بوده اند.
و در پايان آيه اشاره به ولايت و اولويت خويشاوندان نسبت به يكديگر كرده ، مىگويد: (خويشاوندان (نيز) نسبت به يكديگر و در احكامى كه خداوند بر بندگانش مقررداشته اولويت دارند) (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله ).
1_ اصل اولى كه از آيات نامبرده استفاده مى شود همان مطلبى است كه ما استفاده آن رااز جمله : (آباوكم و ابناوكم لاتدرون ايهم اقرب لكم نفعا) قبلا از نظر خوانندهگذرانده ، گفتيم از اين جمله برمى آيد مساءله نزديكى و دورى از ميت در باب ارث اثردارد و اگر اين جمله را ضميمه كنيم به جمله هاى بقيه آيه اين معنا بدست مى آيد: كه قربو بعد نامبرده در كمى و زيادى سهم و بزرگ و كوچكى آن نيز اثر دارد و اگر جمله موردبحث ضميمه شود به آيه : (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب اللّه ) اينمعنا را مى فهماند كه وارث ، هر قدر از حيث نسب به ميت نزديك تر باشد مانع از ارثبردن كسانى خواهد بود كه از وى به ميت دورترند.
و در تفسير عياشى از زراره از ابى جعفر (عليه السلام )نقل كرده كه در تفسير آيه (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله )فرموده : بعضى از خويشاوندان در ارث بردن اولاى از بعضى ديگرند، چون به ميتنزديكترند، و هر كه به ميت نزديكتر است در ارث بردن سزاوارتر است . آنگاه امام (عليهالسلام ) فرمود: مادر ميت و برادر و خواهر مادريش و پسرش اولى و نزديكترند به او، آيامادر به ميت نزديكتر از برادران و خواهرانش نيست .
و نيز در همين كتاب از ابن سنان از ابى عبد الله (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود:وقتى كه عثمان بن عفان با على بن ابى طالب (عليه السلام ) در ارث مردى كه مى ميرد وداراى عصبه نيست و ليكن خويشاوندى دارد كه از او ارث نمى برند اختلاف كردند، و عثمانگفت ميان خويشاوند فريضه اى نيست . حضرت در پاسخش فرمود: ارثشمال خويشاوندش است ، براى اينكه خداى تعالى مى فرمايد: (و اولوا الارحام بعضهماولى ببعض فى كتاب الله ) عثمان گفت : من ميراثش را به بيتالمال مسلمين مى دهم ، و احدى از خويشاوندانش ارث نمى برند.
و نيز فرموده : (و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب اللّه ).