[ویکی الکتاب] معنی أَوْرَثْنَا: میراث قرار دادیم ریشه کلمه: ارث (۳۵ بار)ورث (۳۵ بار) گروهی معتقدند که «ارث» در سوره «مریم»، ارث در اموال است; و گروهی، آن را اشاره به مقام نبوت دانسته اند. بعضی نیز، این احتمال را داده اند که منظور معنای جامعی است که هر دو را شامل می شود. بسیاری از دانشمندان شیعه، معنای اول را انتخاب کرده اند در حالی، که جمعی از علمای تسنن، معنای دوم را; و بعضی مانند «سید قطب» در «فی ظلال» و «آلوسی» در «روح المعانی» معنای سوم را. کسانی که آن را منحصر به ارث مال دانسته اند، به ظهور کلمه «ارث» در این معنا استناد کرده اند; زیرا این کلمه هنگامی که مجرد از قرائن دیگر بوده باشد، به معنای ارث مال است; و اگر می بینیم در پاره ای از آیات قرآن در امور معنوی به کار رفته، مانند آیه 32 سوره «فاطر»: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبادِنَا: «ما کتاب آسمانی را به بندگان برگزیده خود به ارث منتقل کردیم» به خاطر قرائنی است که در این گونه موارد وجود دارد. و به چیزی گفته می شود که بدون دادوستد و زحمت به دست می آید.
جملاتی از کاربرد کلمه اورثنا
و اين سوره (همان طور كه در آغاز گفته شد) در مكهنازل شده ، و سياق آياتش نيز براين معنا دلالت دارد، الا اينكه بعضى از مفسرين دو آيهاز آن را استثناء كرده و گفته اند كه : اين دو در مدينهنازل شده است . و ليكن سياق همان دو آيه نيز ظهورى در گفته آنان ندارد، و آن دو آيهعبارتند از آيه (ان الّذين يتلون كتاب اللّه ... و آيه (ثم اورثنا الكتاب الّذيناصطفينا...
مولف : اين روايت از روايات آحاد است (كه جز در احك ام ، حجيت ندارد) علاوه بر اينكه سندآن ذكر نشده و در معناى آن روايات ديگرى درذيل آيه شريفه : (ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهممقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن اللّه ، ذلك هوالفضل الكبير) وارد شده كه ان شاءاللّه بحث مفصلى درذيل آن آيه پيرامون آن احاديث ايراد خواهيم كرد0
و قالوا الحمد لله الّذى صدقنا وعده و اورثنا الاءرض ...
و به فرضى هم كه تسليم شويم كه معناى حقيقى آن در لغت همان وراثتمال است و در غير مال مجاز است ، مى گوئيم اين مجازى است متعارف و مشهور، مخصوصا دراستعمالات قرآن كريم آنقدر مشهور است كه با حقيقت هيچ تفاوتى ندارد، از جمله موارداستعمال قرآنى آن آيه (ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا) و آيه (فخلف منبعدهم خلف ورثوا الكتاب ) و آيه : (ان الذين اورثوا الكتاب من بعدهم ) و آيه (انالارض لله يورئها من يشاء من عباده ) و آيه (ولله ميراث السماوات و الارض ).
و اورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشارق الارض و مغاربها...
در جاى ديگر درباره بنى اسرائيل مى خوانيم (و اورثنا القوم الذين كانوا يستضعفونمشارق الارض و مغاربها) ما اين مستضعفان را وارث مشرق و مغرب زمين كرديم (سورهاعراف آيه 137) روشن است كه بنى اسرائيل در آنزمان وارث تمام جهان نشدند پسمقصود اين است كه وارث شرق و غرب منطقه خودشان گشتند بنابر اين فضيلت آنها برجهانيان نيز برترى نسبت به افراد همان محيط است .
ممكن است وجه اول را تاءييد كرد به اينكه چه مانعى دارد وراثت را به همه نسبت دهيم ، درحالى كه قائمين واقعى به امر وراثت بعضى از افراد باشند، همچنان كه نظير اينگونهنسبت را در آيه (و اورثنا بنى اسرائيل الكتاب ) مى بينيم .
در قرآن مجيد نيز مى خوانيم : و اورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشارق الارض ومغاربها: (شرق و غرب زمين را در اختيار جمعيتى كه مستضعف بودند قرار داديم (اعراف 137).
و در كافى به سند خود از ابن عمر روايت كرده كه گفت : من از حضرت ابو الحسن رضا(عليه السلام ) از اين كلام خداى عزّو جلّ پرسيدم كه مى فرمايد: (ثمّ اورثنا الكتابالّذين اصطفينا من عبادنا...) مى گويد: امام فرمود: منظور فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) مى باشند. و منظور از (سابق به خيرات ) امام است ، و منظور از (مقتصد) عارفبه امام ، و مقصود از ظالم به نفس كسى است كه امام خود را نشناسد.
و اورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشارق الارضو مغاربها التى باركنا فيها و تمت كلمه ربك الحسنى على بنىاسرائيل بما صبروا و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون (137).
نیکوان را هست میراث از خوشاب آن چه میراثست اورثنا الکتاب