امیلیوس

معنی کلمه امیلیوس در لغت نامه دهخدا

امیلیوس.[ اِ لیو ] ( اِخ ) پل. یکی از کنسولان معروف روم است که در 227 ق.م. تولد یافت و در 158 ق.م. درگذشت. امیلیوس در اسپانْی و مقدونیه بفتوحاتی نایل آمد و شهر اپیروس را قتل عام کرد. ( از تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ).

جملاتی از کاربرد کلمه امیلیوس

پس از مرگ وی، نوهٔ خواهرش یعنی اکتاویانوس با مارکوس آنتونیوس و مارکوس امیلیوس لپیدوس اتحادی شخصی بست که به تریوم‌ویرات دوم شهره شد و جنگ داخلی روم (۳۱-۴۴ ق. م) برای گرفتن انتقام مرگش آغاز شد که خود در نهایت به تأسیس امپراتوری روم توسط اکتاویانوس انجامید.
تریوم ویرات دوم یا حکومت سه نفره دوم، یک اتحاد سیاسی است که بین سه تن از شخصیت‌های قدرتمند جمهوری روم: اوکتاویان (امپراتور آینده به نام آگوستوس) – مارک آنتونی و مارکوس امیلیوس لپیدوس در ۴۳ پ. م شکل گرفت؛ و برای دو دوره پنج ساله تا ۳۳ پ. م ادامه داشت. برخلاف تریوم ویرات اول که بین ژولیوس سزار، پومپه و کراسوس برقرار شده بود، تریوم ویرات دوم بصورت رسمی و قانونی تأسیس شد. قدرت قانونی آن از تمام مقام‌های دیگر روم از جمله کنسول‌ها بالاتر بود.
دکیموس با وجود سربازانی خسته به تعقیب دشمن فراری‌اش ادامه داد و رشته کوه آلپ را دور زد، امّا متعاقباً آنتونیوس و مارکوس امیلیوس لپیدوس نیروهای خود را در یکدیگر ادغام کردند و اکتاویانوس هم که جناح سناتوری را ترک گفته‌بود با اینان وارد اتحادی شد که به تریوم‌ویرات دوم موسوم است. اکنون که دکیموس بروتوس از سوی سربازانش و نیز لوکیوس موناتیوس پلانکوس (فرماندار گالیا کوماتا) رها شده‌بود، ملبس به لباس گالیایی مخفیانه در تلاش برای گریز به‌سوی راین بود تا در مقدونیه به دو قاتل دیگر سزار (مارکوس یونیوس بروتوس و لونگینوس) بپیوندد، در میان راه توسط یک سردسته گالیایی از قبیله سکوان‌ها[یادداشت ۴] که در اثر جنگ‌های گالی او را می‌شناخت دستگیر و به فرمان آنتونیوس مقتول شد.
معمولاً مورخان از عبارت تریوم‌ویرات اول برای اشاره به حکومت سه‌نفره اول شامل ژولیوس سزار، کراسوس و پومپه و تریوم‌ویرات دوم شامل اکتاویوس، مارکوس آنتونیوس و مارکوس امیلیوس لپیدوس بهره می‌برند.
عموماً پیش همگان اتفاق‌نظر هست که چنین مرگی، از جهاتی، همانی بود که خودش خواسته بود بر سرش بیاید؛ چه وقتی او از گزنفون خواند که کوروش در اوج بیماری‌اش چه فرامینی درباب مراسم خاکسپاری خود داده بود، چنین نوعْ مرگی آهسته را خوار داشت و برای خود مرگی ناگهانی و فوری را ترجیح داد؛ و یک روز قبل از کشته شدنش، بر سر شامی در منزل مارکوس امیلیوس لپیدوس راجع‌به مناسب‌ترین نوعِ مرگ بحثی افتاده بود که او مرگ فوری و غیرمنتظره را ارجح دانست.