بله عليه شكننده عهد حكم كرده است كه اگر عهدى رابعد از عقد شكست ، آن عقد و آن پيمانملغى و باطل است ، و به طرف مقابلش اجازه داده كه بر وى تجاوز كند، به همان مقدارىكه او به وى تجاوز كرده ، و در اين باره فرموده است : (كيف يكون للمشركين عهد عنداللّه و عند رسوله ، الا الذين عاهدتم عند المسجد الحرام فما استقاموا لكم فاستقيموا لهم ،ان اللّه يحب المتقين ،... لا يرقبون فى مومن الا و لا ذمه ، و اولئك هم المعتدون فان تابوا واقاموا الصلوة و آتوا الزكوة فاخوانكم فى الدين ، ونفصل الايات لقوم يعلمون ، و ان نكثوا ايمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دينكم ، فقاتلواائمه الكفر انهم لا ايمان لهم ، لعلهم ينتهون )0
و اينكه فرمود: (و اولئك هم المعتدون ) به منزله تفسير است براى همه احوالات وروحيات و رفتارهاى ايشان ، و در عين حال جواب از يك سؤال مقدرى هم هست ، و آن سؤ ال و يا شبه سؤ ال اين است اگر عهدشكنى اعتداء و ظلم نيست ،پس چرا خداوند دستور مى دهد عهد اين مشركين را بشكنيم . جواب اينكه عهدشكنى شما ظلمنيست بخاطر آن عداوتى كه اين مشركين در دلهايشان پنهان داشته و بيشتر آنان آن عداوترا در مقام عمل اظهار داشته و از راه خدا و پيشرفت دين جلوگيرى مى كنند، و دراعمال غرض هاى خود پابند بهيچ قرابت و عهدى نيستند پس تجاوزكار ايشانند نه شما.
لا يرقبون فى مؤ من إ لا و لا ذمة و اءولئك هم المعتدون (10)