معنی کلمه القلائد در دانشنامه اسلامی
قلد (۴ بار)
«قَلائِد» از مادّه «قَلْد» جمع «قلاده» به معنای چیزی است که به گردن انسان یا حیوانی می اندازند و در اینجا منظور چهارپایانی است که برای قربانی در مراسم حج آنها را نشان می گذارند، بنابراین «قَلائِد» به معنای قربانی های نشان دار در مراسم حج و عمره است.
(بر وزن فلس) تابیدن «قَلَدَ الْحَبْلَ: فَتَلَهُ» یعنی ریسمان را تابید، قَلید و مَقْلُود به معنی تابیده است. قِلادَة به کسر قاف تابیده ایست که به گردن بندند از ریسمان باشد یا نقره یا چیز دیگر. . قَلائد جمع قِلادَة و آن مثل لنگه کفش و غیره است که به گردن قربانی میبندند تا معلوم شود قربانی است و کسی متعرض آن نشود مراد از قلائد در آیه قربانیهای طوق دار است. یعنی: به عبادتها و علائم خداوند و به ماه حرام و به قربانیها و قربانیهای طوق دار بی احترامی نکنید و مزاحمت ننمائید. * . . در اقرب الموارد گوید: مقلاد به معنی کلید و خزانه... جمع آن مقالید است در مجمع واحد آن را مقلید و مقلاد و معنی آن را مفتاح و خزانه نقل کرده است ولی در کشاف و جوامع الجامع آن را کلیدها معنی کرده و گفته از لفظ خود مفرد ندارد و کشاف به قولی مفرد آن را مقلید نقل میکند. پس مقالید در آیه به معنی کلیدها یا خزائن است و خزانههای آسمان و زمین برای خداست یعنی او مالک امر و حاکم آنهاست. ولی نگارنده به قرینه . ترجیح میدهم که مراد خزائن باشد و در «خزن» راجع به آن صحبت شده است در نهج البلاغه خطبه 131 فرموده «وَ قَذَفَتْ اِلَیْهِ السَّمواتُ وَالْاَرَصُونَ مَقالیدَها» آسمانها و زمینها کلیدهای خود را به سوی خدا انداختهاند و در خطبه 136 در وصف امام عصر «علیه السلام» فرموده «وَ تُخْرِجُ لَهُ الْاَرْضُ مِنْ اَفالیذِ کَبِدِها وَ تُلْقی اِلَیْهِ سلْماً مِقالیدَها».