القرار

معنی کلمه القرار در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
قرر (۳۸ بار)
ثبات و محل استقرار. راغب گفته: اصل آن از قُرّ (بر وزن قفل) به معنی سرما است و سرما مقتضی سکون است چنانکه حرارت مقتضی حرکت. . آخرت خانه ثبت و استقرار است . «قَرار» در این دو آیه مصدر است. و در آیه . . و نظائر آن به معنی قرارگاه می‏باشد. *** «قَرَّتْ عَیْنُهُ» یعنی چشمش آرام گرفت آن کنایه از شادی است در اقرب الموارد گوید: «قَرَّتْ عَیْنُهُ» یعنی چشمش از شادی خشک شده گریه‏اش قطع گردید اشکش خشکید در مفردات آمده «قَرَّتْ عَیْنُهُ تَقَرَّ: سَرَّتْ». «قَرَّةُ عَیْن» چیزی است که سبب سرور و شادی باشد . زن فرعون گفت: این طفل مایه سرور و روشنی چشم من و تو است. . خدایا زنان و فرزندان مارا مایه خوشحالی و روشنی چشم ما گردان. . پس تو را به مادرت برگرداندیم تا شاد گردد و محزون نباشد. *** اقرار به معنی اثبات شی‏ء است . آنچه را که می‏خواهیم تا مدت معین در ارحام نگه می‏داریم، اقرار به توحید و نبوت و امثال آن برقرار کردن و اظهار ثابت بودن آنهاست. . سپس در حالیکه حاضر بودید اقرار کردید و به ثابت بودن آن اذعان نمودید. *** استقرار: ثابت شدن . اگر در جایش ثابت ماند پس زود مرا خواهی دید. مُستَقَرّ: محل قرار گرفتن . برای شما در زمین تا مدتی قرارگاه و متاع هست. قواریر: جمع قاروره به معنی شیشه است مثل زجاجة. . گفت آن غرفه‏ای است صاف شده از شیشه‏ها (آینه بند). . در مجمع از حضرت صادق «علیه السلام» نقل شده: چشم در نقره بهشت نفوذ کند مثل نفوذ آن در شیشه. علی هذا نقره بهشتی اصلاً نقره است ولی صفت شیشه دارد و باطن آن از ظاهرش دیده می‏شود یعنی: بر آنها ظرفها و بطریهائی بگردانند که شیشه‏ها اند ولی شیشه‏هائی از نقره که خودشان و یا خدمه آنها را به طرز مخصوصی اندازه گرفته‏اند. *** اینک چند آیه را بررسی می‏کنیم: 1- . آیه خطاب به زنان رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» است و درباره آن از دو جنبه باید صحبت کرد یکی در لفظ «قرن» که چه اعلال دارد دیگری زنان آن حضرت در خانه‏ها بنشینند یعنی چه؟ اهل مدینه و عاصم آن را به فتح قاف و دیگران به کسر قاف خوانده‏اند اصل آن از قَرَّ یَقِرُّ و چون جمع مونث فعل امر است در اصل «اقررن» بود راء اول حذف و فتحه آن به قاف داده شد و به واسطه حرکه قاف الف حذف گردید مثل «ظَلْنَ» که از ظَلَّ یَظِلُّ و اصل «اظللن» بود، بعضی‏ها آن را از وقر یقر وقار گرفته‏اند یعنی در خانه هایتان با وقار باشید ولی در این صورت «فی بُیُوتِمنَّ» لازم نبود زیرا وقار در هر جا لازم است. آیا مراد از آیه آن است که زنان آن حضرت در خانه‏های خود بنشینند و اصلاً خارج نشوند؟ این که نمی‏شود زیرا آنها برای حج و کارهای عادی می‏بایست خارج شود. و آیه فقط از بیرون شدن در زی جاهلیت نهی می‏کند. و یا مراد آن است که خانه دار باشید نه شاغل در بیرون خانه؟ نگارنده احتمال قوی می‏دهم که آن کنایه از عدم مداخله در کارهای سیاسی است یعنی شغل خانه داری را انتخاب کنید و در کارهای سیاسی و لشکرکشی مداخله ننمائید. و لذا است که عایشه و زنان دیگر آن حضرت را در زیارت حج و غیره چیزی نگفته‏اند ولی در جنگ جمل چون نامه عایشه به زید بن صوحان رسید که از وی یاری خواسته بود گفت: عایشه مأمور شده که ملازم خانه خویش باشد و ما مأمور شده‏ایم به قتال. او مأموریت خویش را ترک کرده و ما را به خانه نشینی امر می‏کند (تاریخ کامل). در تاریخ یعقوب هست: ابن عباس در بصره وارد منزل عایشه شد، عایشه گفت: خطا کردی و بدون اجازه وارد منزل من شدی ابن عباس گفت: ما شریعت را به تو یاد داده‏ایم این خانه تو نیست خانه تو همان است که رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» تو را در آن گذاشت و قرآن امر کرد در آن قرارگیری. آنگاه علی «علیه السلام» آمد و فرمود: برگرد به خانه‏ای که رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» دستور داده در آن قرارگیری. به نظر نگارنده این حکم مخصوص زنان آن حضرت یا لااقل نظری به زنان دیگر ندارد زیرا زنان آن حضرت به واسطه محبوبیتی که داشتند اگر در کارهای سیاسی دخالت می‏کردند به اشتباه افتاده باعث تشنج و انقلاب می‏شدند چنانکه در عایشه دیده شد و خون هزاران نفر در جنگ بصره بر باد رفت. 2- . قرائت مشهور در «مُسْتَقَرّ» فتح قاف است گرچه با کسر آن نیز خوانده‏اند نظیر این، آیه است . «مُسْتَقَرّ» بنابر قرائت فتح نمی‏تواند اسم مفعول باشد زیرا لازم است نه متعدی. پس اسم مکان است. بنابر قرائت فتح به نظر المیزان مستقر و مستودع در آیه اول هر دو اسم مکان‏اند و قرارگاه زمین و محل ودیعه اصلاب و ارحام است یعنی: خدا شما را از نفس واحدی آفریده بعضی از شما در قرارگاه و در زمین هستید و متولد شده‏اید و بعضی در ودیعه گاه ارحام و اصلاب اند که بعداً به دنیا خواهند آمد در نهج البلاغه است که در خطبه 88 فرموده: «وَاَحْصی...مُسْتَقَرَّهُمْ وَ مُسْتَوْدَعَهُمْ مِنَ الْاَرْحامِ وَ الْاَصْلابِ» یعنی: خدا قرارگاه‏ها و ودیعه گاههای آنها را از ارحام و اصلاب شمرده است ظاهراً ارحام راجع به مستقر است چنانکه آمده . و اصلاب راجع به مستودع می‏باشد. در آیه دوم «مُسْتَقَرَّها» را محل استقرار گفته مثل آب برای ماهی، غلاف برای صدف، وطن و لانه برای انسان و غیره و مستودع را محلی دانسته که در آن واقع شده ولی ترک خواهد کرد مثل پرنده در هوا، مسافر در سفر، جنین در رحم و جوجه در تخم. یعنی: روزی همه در قرارگاه و ودیعه‏گاه به عهده خداست.

جملاتی از کاربرد کلمه القرار

دل‌های ما قرارگه درد کرده‌اند دار القرار بر دل ما سرد کرده‌اند
گر قرار دل بحرمان شد له بئس القرار ور بقربان تو شد جانها لهم حسن المآب
خّطِ جواز ده به نزاری که بی حجاب آزاد وار رخت به دار القرار کش
قرار اکنون به صحن بوستان دار که صحن بوستان دار القرار است
چو سر ز جیبِ عرق چین برآورد گویی نسیمِ خلد ز دار القرار می‌آید