الفواحش

معنی کلمه الفواحش در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
فحش (۲۴ بار)
«فَواحِش» از مادّه «فَحْش ـ فَحشاء» جمع «فاحشه» به معنای خصوص اعمالی است که فوق العاده زشت و ناپسند است، نه همه گناهان، و شاید تأکید روی این مطلب که خواه پنهان باشد یا آشکار، از این جهت است که عرب های جاهلی، عمل زشت منافی عفت را اگر پنهانی انجام می شد، مجاز می شمردند، و تنها در صورتی که آشکار بود، ممنوع می دانستند.
ذکر این تعبیر بعد از «کبائر» در سوره «شوری»، به اصطلاح از قبیل ذکر خاص بعد از عام می باشد، و در حقیقت، بعد از بیان اجتناب مؤمنان راستین از همه گناهان کبیره، روی گناهان زشت و ننگین، تکیه بیشتری شده است تا اهمیت آن را آشکار سازد.
کار بسیار زشت. دقت در گفتار بزرگان نشان می‏دهد که فحش و فاحشه و فحشاء به معنی بسیار زشت است گرچه بعضی قبح مطلق گفته‏اند. در قاموس گوید: فاحشه هر گناهی است که قبح آن زیاد باشد. همچنین است قول ابن اثیر در نهایه. در مفردات گفته: فحش، فاحشه و فحشاء هر قول و فعلی است که قبح آن بزرگ باشد در مجمع ذیل آیه 169 بقره فرموده: فحشاء، فاحشه، قبیحه و سیئه نظیر هم‏اند و فحشاء مصدر است مثل سراء و ضراء و در ذیل آیه 135 آل عمران فرموده: فحش اقدام به قبح بزرگ است. زمخشری ذیل آیه 169 بقره، فحشاء را قبیح خارج از حد گفته است. این مطلب را می‏شود از آیات استفاده کرد . ظهور آیه در آن است که فاحشه به معنی بسیار زشت است یعنی به زنا نزدیک نشوید آن کار بسیار زشت و راه و رسم بدی است. *** فحشاء و فاحشه در قرآن به زنا و لواط و تزویج نامادری و هر کار بسیار زشت گفته شده است مثل . که درباره زنا است به قول بعضی مساحقه است و نحو . که درباره لواط است . که ظهورش در عموم است. . مراد از سوء در مقابل فحشاء چیست؟ ایضاً در آیه . اهل تحقیق گفته‏اند گناه را از آن سؤ و سیئه گفته‏اند که برای گناهکار بدی پیش می‏آورد، در این صورت احتمال قوی آن است که مراد از «سوء» بدنامی باشد. یوسف «علیه‏السلام» اگر به زن عزیز تعدی می‏کرد دو کار کرده بود یکی بدنامی خودش و دیگری زنا که مورد عقاب خداست یعنی خواستیم بدنامی و زنا را از وی برگردانیم همین طور در آیه اول. ممکن است مراد از سوء در آیه دوم خیانت باشد که عمل یوسف در صورت وقوع هم زنا بود هم خیانت به شوهر آن زن. در این صورت شاید مراد از سوء در هر دو آیه گناهانی باشد که در قباحت مثل فحشاء نیستند. و یا ذکر خاص بعد از عام باشد. . . در آیه اول شاید مراد از فاحشه زنا یا کار زشتی است که از منکر و بغی زشت‏تر است. و در آیه دوم شاید مراد از فحشاء کار بدی است که نسبت به دیگران انجام داده‏اند. . آیه درباره زنان مطلقه است که باید مدت عده را در خانه شوهر بمانند مراد از «فاحشه» چنانکه گفته‏اند اذیت اهل خانه است که اهل خانه را اذیت کنند و بددهن باشند ایضاً . طبرسی در ذیل آیه اول از امام رضا «علیه‏السلام» نقل کرده فاحشه آن است که اهل شوهرش را اذیت کند و دشنام دهد. . فواحش جمع فاحشه است و آن چهار بار در قرآن مجید آمده است. فحشاء چنانکه از طبرسی نقل شد مصدر است ولی در آیات به معنی اسم به کار رفته است.

جملاتی از کاربرد کلمه الفواحش

و همچنين بقيه چيرهائى كه در آيه شمرده و فرموده : (و ما ذبح على النصب ) (و انتستقسموا بالازلام ذلكم فسق )، كه اين دو عنوان هر چند كه اولين بارى كه در قرآننامبرده شده اند در همين سوره بوده ، و ليكن از آنجا كه خداى تعالى علت حرمت آنها رافسق دانسته ، و فسق در آيه انعام نيز آمده ، پس اين دو نيز چيز تازه اى نبوده كه تشريعشده باشد، و همچنين جمله : (غير متجانف لاثم ) كه مى فهماند علت تحريم هاى مذكوردر آيه اين است كه اينها اثمند، و قبل از اين آيه ، و آيه سوره بقره اثم را تحريم كردهبود، و در سوره انعام هم فرموده بود : (و ذروا ظاهر الاثم و باطنه )، و نيز فرمودهبود: (قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم )0
و اگر در بيان اين حالت فرمود: (نفس را از هوى نهى مى كند)، و نفرمود: (پيروىنفس را ترك مى كند) براى اين بود كه بفهماند انسان ضعيف است ، و چه بسا كهنادانى او را وادار به معصيت كند، بدون اينكه نسبت به خداى تعالى استكبار داشتهباشد، پس او نمى تواند بكلى پيروى هواى نفس را ترك كند، همينكه در مقام نهى خود ازآن باشد خدا هم واسع المغفره است ، همچنان كه فرمود: (و لله ما فى السموات و ما فىالارض ليجزى الذين اساوا بما عملوا و يجزى الذين احسنوا بالحسنى الذين يجتنبونكبائر الاثم و الفواحش الا اللمم ان ربك واسع المغفره )، و نيز فرموده : (ان تجتنبواكبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريما).
بله ، بعيد نيست بگوييم اين آيه اجمال همان تفصيلى است كه بعدا در مدينهنازل شده ، چون بطور كلى اصول شرايعى كه در مدينه بطورتفصيل نازل شده در مكه بطور اجمال نازل گرديده است ، مثلا در آيات مكى به طوراجمال فرموده : (قل تعالوا اتل ما حرم ربكم عليكم ) - تا آنجا كه مى فرمايد -(و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ).
حضرت فرمود بلكه حرام است ، پرسيد در كجاى قرآن تحريم شده اى ابا الحسن ؟فرمود: در آيه : (انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ، و الاثم و البغى بغيرالحق )، آنگاه امام پس از چند كلمه فرمود: اما اثم عينا همان خمر است ، براى اينكه در جاىديگر فرموده :(يسئلونك عن الخمر و الميسرقل فيهما اثم كبير، و منافع للناس ، و اثمهما اكبر من نفعهما) پس به حكم اين آيه خمرو ميسر در كتاب خدا اثم است و اثم آن دو از منفعتى كه ممكن است داشته باشد بيشتر استهمچنانكه خدا فرمود،
و در تفسير عياشى از عمرو بن ابى المقدام از پدرش از على بن حسين (عليهماالسلام )نقل شده كه در معناى (و لا تقربوا الفواحش ‍ ما ظهر منها و ما بطن ) فرمود: (فواحشظاهرى ) مانند ازدواج با زن پدر و (فواحش باطنى ) مانند زنا.
و الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش و اذا ما غضبوا هم يغفرون
اين آيات به حسب سياق بى ارتباط به هم نيستند، ومثل اين است كه پشت سر هم يا يكدفعه نازل شده اند، و آيه آخرى بمنزله دفع توهمىاست كه آن توهم را بعدا تفصيل خواهيم داد، به هرحال اين آيات همگى در مقام بيان احكام شراب هستند و در بعضى از آنها قمار و در بعضىديگر انصاب و ازلام هم علاوه شده است ، و ما سابقا درذيل آيه (يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثم هما اكبرمن نفعهما) در جلد اول و نيز در تفسير آيه : (يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوه وانتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون )، در جلد چهارم از اين كتاب گفتيم كه اين دو آيه باآيه (قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم ) و آيه مورد بحث تا جمله(انتم منتهون ) اگر همه به هم منضم و يكجا در نظر گرفته شوند سياقهاىمختلفشان اين معنا را مى رساند كه شارع مقدس شراب را بتدريج تحريم فرموده است ،نمى خواهيم بگوييم نخست نهى تنزيهى سپس نهى اعافه و در مرتبه سوم نهى كراهتى ودر آخرين مرحله نهى تحريمى كرده تا سر از نسخ در آورد.
(يـجـتـنـبـون كـبائر الاثم و الفواحش ) - با در نظر گرفتن اينكه اين سوره در مكهنازل شده جمله مورد بحث اشاره اى است اجمالى به احكامى كه بعد از اين در باره تحريمگناهان كبيره و فواحش تشريع مى شود.
در اينجا بايد خاطر نشان سازيم كه اين سوره قسمت عمده و مقدارقابل ملاحظه اى از معارف الهى را متضمن است ، از آن جمله وصف ابليس و لشكرش ، وصفقيامت و ميزان ، اعراف و عالم در و ميثاق ، و وصف مردم با ايمانى كه هميشه به ياد خدايند.و نيز از آن جمله ذكر عرش و تجلى پروردگار و اسماى حسناى او و بيان اين حقيقت كهبراى قرآن تاءويلى است . و نيز متضمن مجملاتى است از واجبات و محرمات مانند:(قل امر ربى بالقسط)1 و آيه (انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن )2 وآيه (قل من حرم زينه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق )3.
در كافى به سند خود از على بن يقطين از ابى الحسن (عليه السلام ) روايت كرده كه درتفسير آيه (قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغى بغير الحق) فرمود: منظور از (فواحش ظاهرى ) زنايى است كه علنا انجام شود، چون اينعمل در جاهليت بى پرده انجام مى يافته ، و زنان فاحشه آن روز بر سر در خانه هاى خودبيرقى مى افراشتند. و منظور از (فواحش باطنى ) ازدواج با همسر پدر است ، چونمردم در جاهليت پس از مرگ پدر اگر غير از مادرشان زنى مى داشت آن زن را به عقد خوددر مى آوردند، خداوند در اين آيه آن را حرام كرد. و منظور از (اثم ) همان خمر است .