الخالص

الخالص

معنی کلمه الخالص در دانشنامه عمومی

الخالص ( به لاتین: Al Khalis ) یک منطقهٔ مسکونی در عراق است که در استان دیاله واقع شده است.

معنی کلمه الخالص در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
خلص (۳۱ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الخالص

در دنباله حديث مى فرمايد و كلما راءت المراءة الدم الخالص فى حملها فانها تزداد وبعدد الايام التى زاد فيها فى حملها من الدم : (هر زمان زن ، خون خالص درحال حمل ببيند به تعداد ايام آن ، بر دوران حملش افزوده مى شود)!.
در اينجا اين بحث را اضافه مى كنيم كه : خداى سبحان به طورى كه كلام مجيدش بابانگ رسا اعلام مى دارد و جاى ترديد باقى نمى گذارد، بنده خود را به سوى ايمان وپرستش خالصانه خود، و اجتناب از شرك دعوت مى كند، از آن جمله مى فرمايد: (الا للّهالدين الخالص ).
حال يا اينكه اين شرك را، هم در ظاهر داشته باشد، و هم در باطن ، مانند عبادت عوام بتپرستان ، كه يك مقدار از عبادت را براى خدا مى كردند، و يك مقدار را براى نماينده خدا،يعنى بت ، و اينكه گفتيم عوام بت پرستان ، براى اين بود كه خواص از بت پرستاناصلا عبادت خدا را نمى كردند، و يا آنكه اين شرك را تنها در باطن داشته باشد، مانندكسى كه مشغول عبادت خداست ، اما منظورش ‍ از عبادت غير خدا است و يا طمع در بهشت ، وترس از آتش است ، چه تمام اينها شرك در عبادت است كه از آن نهى فرموده اند، از آنجملهفرموده اند: (فاعبد اللّه مخلصا له الدين )، (خداى را با ديندارى خالص عبادت كن )، ونيز فرموده : (الا لله الدين الخالص و الذين اتخذوا من دونه اولياء ما نعبدهم الاليقربونا الى اللّه زلفى ان اللّه يحكم بينهم فيما هم فيه يختلفون )، (آگاه باشكه از آن خدا است دين خالص و كسانى كه از غير خدا اوليائى گرفتند گفتند ما اينها رانمى پرستيم مگر براى اينكه قدمى بسوى خدا نزديكمان كنند، بدرستيكه خدا در ميانآنان و اختلافى كه با هم داشتند حكومت مى كند).
اما اينكه توبه و تسليم مؤ ثر در اخلاص ذات است ، در همين نزديكيها بدان اشاره كرديم. و امـا تـاءثـيـر آن در اخـلاص عـمـل بـراى ايـنـكـهعـمـل بـه خـاطـر قـبول خدا صالح نمى شود، و به سوى او بالا نمى رود، مگر وقتى كهخالص براى او باشد، همچنان كه فرمود: (الا لله الدين الخالص ).
پس اينكه فرمود: (عبادا لى - عبادى براى من كه مسيح ابن مريم هستم ) با اين گفتار مامنافات ندارد، چون كلمه (لى ) در اينجا قيدى است قهرى ، براى اينكه بفهماند خداىسبحان از عبادت تنها آن عبادتى را قبول مى كند كه خالص براى او انجام شود، همچنانكهفرمود: (الا لله الدين الخالص و الذين اتخذوا من دونه اولياء ما نعبدهم الا ليقربوناالى اللّه زلفى ، ان اللّه يحكم بينهم فيما هم فيه يختلفون ، ان اللّه لا يهدى من هوكاذب كفار)، كه ملاحظه مى كنيد عبادت هركسى را كه با عبادت خدا غير خدا را عبادت مىكنند رد نموده هر چند كه عبادتش به منظور تقرب وتوسل و شفاعت باشد.
در الدر المـنـثـور اسـت كـه : ابن مردويه از يزيد رقاشى روايت كرده كه گفت : مردى بهرسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) عـرضـه داشـت : مـااموال خود را به اين و آن مى دهيم تا در غياب ذكر خير ما گويند، آيا در اين گونه انفاقهااجـرى هـم داريـم يـا نه ؟ رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: خداى تعالىهـيـچ عـمـل نـيكى را نمى پذيرد، مگر از كسى كه آن را خالص براى خدا انجام داده باشد،آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: (الا لله الدين الخالص ).
در ايـن جمله آنچه را در كلمه (بالحق ) سر بسته فرموده بود، علنى و روشن بيان مىكـنـد، و آنـچه را در جمله (فاعبد اللّه مخلصا له الدين ) به طور خاص بيان كرده بودتعميم مى دهد، مى فرمايد: (آنچه به تو وحى كرديم كه دين را براى خدا خالص كنى ،مـخـصـوص ‍ بـه شـخـص تـو نـيـسـت ، بـلكـه ايـن وظيفه اى است بر هر كس كه اين ندا رابـشـنـود) و بـه خـاطـر ايـنـكـه جـمـله مـورد بـحـث نـدايـىمـستقل بود، لذا اسم جلاله (اللّه ) را به كار برد، و با آوردن ضمير نفرمود: (الا لهالدين الخالص ) با اينكه مقتضاى ظاهر كلام همين بود كه ضمير بياورد.