الحاکم بامرالله

معنی کلمه الحاکم بامرالله در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حاکم بامراللّه، ابوعلی منصور، ششمین امام و خلیفه فاطمی. وی در ۲۳ ربیع الاول ۳۷۵ در قاهره از کنیزی نصرانی متولد شد. او نخستین خلیفه فاطمی بود که در مصر به دنیا آمد. پدرش، العزیزباللّه، در ۳۸۳ او را به ولیعهدی برگزید و او پس از وفات پدر، در دوازده سالگی به خلافت رسید و بیش از ۲۵ سال فرمانروایی کرد.
مورخان به دلیل تغییرات ناگهانی رفتار وی، او را با تعابیر مختلف وصف کرده اند، از جمله برخی او را تأثیرگذار و استثنایی و عده ای، وی را پلید و شرور خوانده اند.
وضعیت دوره حکومت
دوره الحاکم، به دلیل تقارن با تحولات سیاسی و فرهنگی در سرزمین های اسلامی، پُر از آشوب و درگیری بود. آنچه مسلّم است، وی در ابتدای خلافت، به علت کمی سن، نتوانست بر امور دولت مسلط شود، چنان که بلافاصله پس از جلوس، تحت نفوذ رهبران قبیله کُتامه، یکی از شیوخ آنان به نام حسن بن عمار را در ۳۸۶ به جانشینی خود تعیین کرد و لقب امین الدوله به او اعطا نمود. اقدامات سلطه جویانه ابن عمار موجب دخالت تام کُتامیان در امور ملک داری شد و به سرعت زمینه ای برای رقابت و کشمکش میان مردم غرب و شرق جهان اسلام (مَغاربه و مَشارقه) ایجاد کرد. همین امر منجر به جنگ داخلی میان طوایف بربر مقیم قاهره شد. در یکی از این جنگها (۲۳ شعبان ۳۸۷)، که مشارقه کتامیان را شکست دادند و خانه هایشان را غارت کردند، ابن عمار گریخت و سرانجام در شوال ۳۹۰ کشته شد. الحاکم بامراللّه به ناچار در رمضان ۳۸۷ امور اداری و حکمرانی مصر را به برجوان، مربی و هم نشین خود، سپرد. در شعبان همان سال، قیصر روم، دوقس، با لشکری عظیم به حلب، که جزو قلمرو فاطمیان بود، حمله برد، اما سپاه فاطمی، به فرماندهی جیش بن صمصامه، او را شکست داد و اسیران زیادی گرفت. در همین دوره، لشکریان فاطمی به بسیاری از شهرهای شام، چون دمشق، انطاکیه، طرابلس، حلب، غزه، عسقلان و رَمْلَه، حمله کردند و در کوفه، موصل، انبار و مدائن به نام الحاکم خطبه خواندند.نفوذ و اقتدار فزاینده برجوان، خلیفه را ناگزیر ساخت تا به تشویق خواجه حرم سرا، ریدان، که از مخالفان سرسخت برجوان بود، اسباب قتل وزیر را فراهم آورد. در شوال ۳۹۰، برجوان کشته شد و حسین بن جوهر جانشین وی گردید از این پس، الحاکم بامراللّه، شخصآ حکمران شد و به سبب ویژگی های شخصیتی اش سیاست های خاصی در پیش گرفت.
فرامین الحاکم بامرالله
برخی فرمان های الحاکم در دوران خلافتش عبارت بودند از: منع خرید و فروش نبیذ ، شکستن ظروف شراب فروشان، دستگیری فروشندگان و مجازات نوشندگان مسکرات، ویران کردن اماکن فساد، بستن دکان ها در روز و باز نمودن آن ها در شب، تبعید آواز خوانان و اصحاب مَلاهی از مصر، منع خروج زنان از خانه یا منع رفتن ایشان به حمام ممانعت کفشگران از دوختن کفش برای بانوان ممانعت زنان از گریه کردن یا رخ باز نمودن پشت جنازه ها، جلوگیری از خوردن غذاهای مورد علاقه معاویه بن ابوسفیان و متوکل عباسی و عایشه، ممانعت از صید و فروش و خوردن ماهی های بدون فلس، و نیز طلینس/ دلنیس (نوعی صدف)، منع فروش انگور، کشتن تمامی سگ های ولگرد، در قاهره و فسطاط، خشونت با متخلفان، و تازیانه زدن و دور شهر گرداندن و گردن زدن متمردان. فرمان های الحاکم، که از خشم های ناگهانی او سرچشمه می گرفت، در بسیاری موارد منجر به قتل وزرا، قضات، درباریان و اطرافیان او می شد.
بدرفتاری با مسیحیان و یهودیان
...

جملاتی از کاربرد کلمه الحاکم بامرالله

در دوران خلافت الحاکم بامرالله (خلافت ۴۱۱–۳۸۶ ه‍.ق/۱۰۲۰–۹۹۶ م) دارالحکمه یا دارالعلم‌هایی ایجاد شد. این کانون علمی بزرگ، که مرکز نشر آثار و کتب اسماعیلی بود، با بیت‌الحکمة مأمون مقایسه می‌شد. در زمان وی اسماعیلیه به سرعت گسترش یافت و داعیان در خارج از مرزهای حکومت مشغول گسترش عقاید اسماعیلی بودند. از ابتدای سدهٔ پنجم ه‍.ق تلاش داعیان اسماعیلیه، که حامی خلافت فاطمی بودند، افزایش یافته‌بود به شکلی که در جوانی حسن صباح فعالیت داعیانی همچون ناصرخسرو قبادیانی، ابونصر (بونجم) سراج و عبدالملک بن عطاش شرق و غرب ایران را فرا گرفته‌بود.