الاسم

معنی کلمه الاسم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
سمو (۴۹۳ بار)وسم (۱۸۱ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الاسم

و الاسم منه سبّوح ای طاهر لا سوء به و لا دام و قال امیّة:
سمع بسماع الاغیار مبتذل و قلب بالاشتغال بالاغیار مستعمل، متی یصلح لسماع هذا الاسم العزیز.
کریم الطبع و الاخلاق و الاسم که هست او را جوانمردی مسلم
تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ای تبارک ربک و الاسم صلة کقوله: تَبارَکَ الَّذِی و قال لبید: الی الحول ثم اسم السلام علیکما.
و در علم توحید آنست که بنزدیک اهل حق اسم و مسمّی یکی است نام و نامور و اللَّه بناء همه نامهای خداوند است، و نام حقیقی مهین است با آنک همه نامهای وی مه‌اند و حقیقی، و پاک، و ازلی، و نیکو، و بزرگ، قال الخلیل بن احمد البصری «اللَّه هو الاسم الاکبر» اما هر نامی از صفتی شکافته چون علیم از علم و قدیر از قدرت و رحیم از رحمت، یا بر کردی نهاده چون صانع از صنع، و خالق از خلق، و قابض از قبض و باسط از بسط. مگر این نام حقیقی که نه بر کرد نهاده و نه از صفت شکافته، و بناء همه نامها است، نبینی که هر جایی گوید اللَّه غفور است و رحیم، اللَّه سمیع است و بصیر، اللَّه لطیف است و خبیر، اللَّه بنا نهد و دیگر نامها بران اوصاف بندد. و در قرآن سه هزار و بیست و هفت جای خود را نام اللَّه گفت و خویشتن را با آن نام برد و ایشان که بت را لات نام کردند ایشان را گفت «یلحدون فی اسمائه» در نام من الحاد می‌آرند و نام من بکژی می بیرون دهند، و می کژ گردانند، و می فرا ناسزا دهند، خواستند دشمنان وی که بت را هام نام وی کنند، اللَّه تعالی آن را بریشان شکست و بریشان تباه کرد، تا چون خواستند؟