اشگفت

معنی کلمه اشگفت در لغت نامه دهخدا

اشگفت. [ اِ گ َ ] ( اِ ) غار و رخنه کوه باشد. ( برهان ) ( هفت قلزم ). و اصل در آن شگاف و شگافته بوده است.( آنندراج ). در فرهنگ جهانگیری بمعنی غار است. و شگفت هم گویند. ( شعوری ). و رجوع به اشکفت و شکفت شود.
اشگفت. [ اِ گ ُ ] ( مص مرخم ، اِمص ) شکفتن گل. ( برهان ) ( آنندراج ). شکفته شده. ( ناظم الاطباء ). از شِگُفتَن باز شدن گل. ( شعوری ). شکفتگی گل. ( هفت قلزم ). و رجوع به اِشکُفت و شکفتن و اشکفتن شود.
اشگفت. [ اِ گ ِ ] ( اِ ) عجب که از تعجب باشد. ( برهان ) ( هفت قلزم ). عجب و آنرا شگفت نیز گویند و در مقام تعجب شگفتا نیز گویند مانند ای عجب. ( از آنندراج )( انجمن آرا ). عجب. ( جهانگیری ). || حیرت و تعجب و اضطراب ناگهانی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شگفت و شکفت و اشکفت شود.

معنی کلمه اشگفت در فرهنگ عمید

= شگفت

معنی کلمه اشگفت در فرهنگ فارسی

شگفت: تعجب، حیرت ، ونیزبه معنی عجیب وحیرت انگیز
( اسم ) عجب تعجب .
شکفتن گل شکفته شد باز شدن گل

جملاتی از کاربرد کلمه اشگفت

دره اشگفت (گتوند)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان گتوند در استان خوزستان ایران است.
دره اشگفت روستایی از توابع بخش منج شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
خرد دارد از این صد گونه اشگفت که «ولتصنع علی عینی» چرا گفت
دم اشگفت، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان باغ‌ملک در استان خوزستان ایران است.