معنی کلمه استفان در لغت نامه دهخدا
لما علا صوته فی الدار مبتکراً
کاشتفان یری قوماً یدوسونا.
و مارگلیوث در حاشیه نویسد: استفان کلمة یونانیة و فارسیة معناها تاج. اینکه وی استفان را فارسی نیز دانسته ظاهراً متأثر از شعوری است و شاهدی بر آن یافته نشد و بر گفته های شعوری نیز اعتماد نیست.
استفان. [ اِ ت ِ ] ( اِخ ) بیزانسی. یکی از دانشمندان روم. وی در اواخر قرن پنجم میلادی در قسطنطنیه میزیست ولغت نامه ای بسیار جامع در اعلام جغرافیائی تألیف کرده است که از سؤحظّ تنها یک نسخه از اختصار این اثر پربها و چند فصل از نسخه اصلی آن باقی مانده است.
استفان. [ اِ ت ِ ] ( اِخ ) او راست : ترجمه کتاب مفردات دیسقوریدوس در اواسط قرن نهم مسیحی.
استفان. [ اِ ت ِ ] ( اِخ ) استفانس. اتین . نام 9 تن از پاپهاست :
1 - رومیست واز تاریخ 253 م. تا 257 م. مسند پاپی داشت. وی با بعض دانشمندان ملل و نحل مشاجرات دارد و در سنه 257 کشته شد و در جرگه معصومین نصارا درآمد. و ذکران وی دوم اوت ( اگوست ) است. 2 - وی اصلاً رومی است و از سنه 752 تا 757 م. مسند پاپی را اشغال کرد و از طرف آستولف پادشاه لومباردها تهدید و تعقیب شد و در نتیجه به پپن برف سلطان فرانسه التجا جست. این پادشاه راونه و پنداپول را که از امپراطوری مشرق ضبط کرده بود بدو بخشید و از این تاریخ حکومت مادی و جسمانی پاپهاآغاز شده است. 3 - از مردم صقلیه. وی از 768 تا 772م. مسند پاپی داشت. و بعد از یک دوره فترت 13 ماهه مجدداً بمقام پاپی نایل شده و مخالفین خود را بوسیله یک مجلس ( سنوذس ) محکوم به اعدام کرد. 4 - اصلاً رومی است و از 816 تا 817 م. مقام پاپی داشت. 5 - وی اصلاً رومی است و از 885 تا891 م. مسند پاپی داشت. او در اثنای قحط و غلای عظیمی بینوایان را دستگیری کرد. 6 - وی اصلاً رومی است و از سنه 896 تا 897 م. مسند پاپی را اشغال کرد و نعش سلف خود را از قبر برآورده بدست جلاد سپرد تا بعد ازبریدن سر میت جسد او را به حکم وی به رودخانه تیبرانداختند و در نتیجه مردم از حرکات زشت وی بستوه آمده او را محبوس ساخته و در همانجا او را بخبه بکشتند. 7 - وی اصلاً رومی است و از سنه 929 تا سال 931 م.مسند پاپی داشت. 8 - اصلاً آلمانی و از خویشاوندان امپراطور اوتُن بود. سلطان ایتالیا هوگ ویرا بمسند پاپی نشانده و از 939 تا 943 م. این مقام داشت ولی چون بیگانه بود نتوانست محبت عامه را جلب کند. 9 - برادر گودفروا دوک لورن. وی از سنه 1057 تا 1058 م. در مسند پاپی تمکن داشت. بعض اعمال ممدوحه و ملکات فاضله او در تهذیب اخلاق مؤثر بود و پس از چندی بفلورانس منتقل شد و بدانجا درگذشت.