ازوی

معنی کلمه ازوی در لغت نامه دهخدا

ازوی. [ اَ وا ] ( اِ ) صَبر: دمام ؛ ازوی است که بر چشمخانه و پشت و پیشانی کودک مالند. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه ازوی در فرهنگ فارسی

صبر دمام

جملاتی از کاربرد کلمه ازوی

خسارت وارده ۹۱ میلیون دلار برآورد شد.[ب] لرزه در سرتاسر گستره‌ای پهناور احساس شد، از جمله در استان‌های قزوین، زنجان و همدان. که از میان آن‌ها قزوین بیشترین آسیب را متحمل گردید، به‌طوری‌که مقامی رسمی که نامی ازوی فاش نشد، اذعان ساخت ۱۷۷ تن در استان جان خویش را از دست داده‌اند. این زمین‌لرزه حتی در پایتخت، با فاصلهٔ حدوداً ۲۹۰ کیلومتری در شرق رومرکز نیز احساس شد که البته هیچ خسارت عمده‌ای گزارش نگردید. گرچه برزو درآگهی، روزنامه‌نگار ایرانی در گزارش خویش از بازدید عینی حرکت ساختمان‌ها و شکست شیشه چند ساختمان در تهران حکایت داشت.
یک سلسله یادداشت‌های کلامی ازوی به عربی و فارسی باقی مانده بود که توسط مرتضی نجم‌آبادی جمع شد و با نام «تحریر العقلاء» تدوین شد و ابوالحسن فروغی مقدمه ای بر ان نوشت و در سال ۱۳۱۲شدر تهران چاپ شد.
چو آورد دانا نپذرفت ازوی بدو گفت کای مهتر رزمجوی
زبانی کاب زر ازوی چکیدست جهانی بندهٔ بی زر خریدست
از کسانی که درین کوی چو سگ نان خواهند کم توان یافت گدایی که من ازوی بیشم
آنچه زیبا میشود ازوی دروغ صدق او را چون بود یارب فروغ
مؤسس واولین مدیرشبکه بیژن لطیف بودوپس ازوی علیرضانوری، شهرام گیل آبادی، مسعوداحمدی‌افزادی، بهنام احمدپورمبارکه، علی سیفی و علیرضامقصودی مدیران این شبکه رادیویی بودند. وحیداسدی هم‌اکنون مدیراین شبکه است.
سپاهش چو این گفته بشنید ازوی همه شهر از و شد پر از جستجوی
رهائی نیابی به گیتی ازوی گرفتار گردی بدان ما‌ه‌روی
این بود مر ذوات را شامل ناقص ازوی برابر کامل
ازان پس بپرسید کسری ازوی که‌ای نامور مرد فرهنگ جوی
هرگز از دنیا منصف‌تر ندیدم؛ که تا وی را خدمت کنی تو را خدمت کند و چون بگذاریش بگذاردت؛ یعنی تا طلب وی کنی تو را طلب کند و چون ازوی اعراض کنی و خدمت خداوند تعالی بر دست گیری، از تو بگریزد و اندیشهٔ آن در دلت نیاویزد. پس هر که بصدق از دنیا اعراض کند از شر وی ایمن گردد واز آفت وی رسته شود، ان شاء اللّه تعالی.
از دل مظهر هزاران چشمه خاست چشمه‌ای ازوی هزاران بحرهاست