اربل

معنی کلمه اربل در لغت نامه دهخدا

( آربل ) آربل. [ ب ِ ] ( اِخ ) رجوع به اَربل شود.
اربل. [ اَ ب َ ] ( ع ص ) رَبل اربل ؛ مبالغه است و رَبل اقسامی است از درخت که در آخر تابستان بسردی شب بی باران برگ و بار بیرون آرد.
اربل. [ اَ ب ِ ] ( اِخ ) اربیل. شهری بزرگ در آشور که شکست دارا ( داریوش سوم ) از اسکندر بدین شهر بوده است. و رجوع به اربیل شود.
اربل. [ اِ ب ِ ] ( اِخ ) شهری است نزدیک موصل. ( منتهی الارب ). قلعه حصین و شهریست بزرگ در فضائی وسیع و دارای خندقی عمیق است و سوری دارد وآن بر تلّی بلند از خاک واقع است و در آن بازارها ومنازل رعایا و مسجد جامع است و شبیه بقلعه حلب است و بین زابین واقع و از اعمال موصل محسوب میشود و بین آندو مسافت دو روز راه است و یاقوت گوید در ربض این قلعه در عصر ما شهر بزرگ و عریض و طویلی است که امیرمظفرالدین کوکبری بن زین الدین کوچک علی بعمارت آن وبناء سور و ساختن بازارها و قیساریه ها اقدام کرده است و او بدانجا مقیم شد و با ملوک مقاومت ورزید و شأنی حاصل کرد و غرباء نزد او شدند و بسیاری بدانجا مقیم شدند و بدین وجه شهر بزرگ گردید و گروهی از اهل علم و حدیث بدان منسوبند از جمله ابواحمد القاسم بن المظفر الشهرزوری الشیبانی الاربلی. ( معجم البلدان ).
دمشقی گوید: اربل ، حصنی است عظیم و پیشتر از بلاد سواد محسوب میشد و سپس بموصل ضمیمه شد و آنگاه مستقل و ملکی قائم بخود گردید و آنرا حصون منیعه است. و اکراد در آن سکونت دارند و بین زابین واقع شده است. ( نخبةالدهر ص 96 و 190 و 255 ). و رجوع به ذیل جامعالتواریخ حافظ ابرو ص 103 و عیون الانباء ج 2 ص 17 و 182 و روضات الجنات ص 396 و تاریخ مغول ص 115، 130، 142، 143، 144 ، 145، 182، 221، 260، 271، 342، 480 و قاموس الاعلام ترکی شود.
اربل. [ اِ ب ِ ] ( اِخ ) زمینی درشت بشام. ( منتهی الارب ). نام شهر صیداء که در ساحل سرزمین شام واقع است... ( معجم البلدان از نصر ).

معنی کلمه اربل در فرهنگ فارسی

زمینی درشت بشام

معنی کلمه اربل در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه]
اِرْبِل یکی از شهرهای شمالی عراق در نزدیکی موصل و منطقه ای کردنشین است که امروزه اربیل گفته می شود و مرکز استانی به همین عنوان است. علی بن عیسی اربلی محدّث، مورّخ، ادیب و شاعر شیعی سده هفتم هجری قمری، شیخ اسعد حلی اربلی از علمای شیعه قرن هفتم و شیخ عزالدین ضریر اربلی از شعرا و فلاسفه شیعه در قرن هفتم هجری در این شهر متولد شده اند.

جملاتی از کاربرد کلمه اربل

برای مصلحت نام تست کوشش من وگرنه اربل ویرانه لایق ما نیست
دیوان غربی–شرقی گوته برای سه بار توسط مترجمان ایرانی به فارسی ترجمه شد. ابتدا این اثر توسط شجاع‌الدین شفا به صورت آزاد ترجمه و برای بار دوم توسط کورش صفوی به ترجمه کامل این اثر اقدام و توسط انتشارات هرمس منتشر شد. ترجمه سوم از «دیوان شرقی غربی» توسط انتشارات کتاب پارسه با ترجمه محمود حدادی و با مقدمه‌ای از برند اربل سفیر آلمان منتشر شد.
امور خطه اربل به من حوالت کن که نصر دین محمد مقام ترسا نیست
تا کی گویی حشمت اربل مگذار ای هیچ ندیده کُرد خوانی کم گیر