ادبیات فارسی

معنی کلمه ادبیات فارسی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ادبیات و زبان فارسی به عنوان یکی از زبان های زنده و مطرح در دنیا بوده و به عنوان زبان رسمی و اصلی میهن اسلامی ایران می باشد. با توجه به قدمت و گستردگی ادبیات فارسی و با توجه به اینکه از جهاتی متاثر از اسلام و مسلمین بوده است، می توان آن را از زوایای مختلف، به عنوان یکی از علوم اسلامی مورد بررسی و دقت نظر قرار داد.
در راستای آشنایی با ادبیات فارسی، به مباحث زیر به اختصار اشاره می نماییم. واژه ادب را فرهنگ های لغت به معانی، فرهنگ، دانش، هنر ،حسن معاشرت و.... تعریف کرده اند.
مجاهد، محمد حسین، مروری بر ویژگی های زبان فارسی، انتشارات پژوهش، چاپ اول ۱۳۷۴، ص۱۳.
ایرانیان از نژاد هند و اروپائی اند و ظاهرا هند و اروپاییان در ۲۰۰۰ ق. م (۲۶۲۲ قبل از هجرت) دست به مهاجرت عظیمی زده اند. هندو ایرانیان در حدود ۱۵۰۰ تا ۱۲۰۰ ق. م (۲۱۲۰ تا ۱۸۲۰ قبل از هجرت) به آسیای میانه رسیده اند.
سبحانی، توفیق، تاریخ ادبیات ۱، دانشگاه پیام نور، چاپ دهم، مهر ۱۳۷۶، ص۱۶.
لشکرکشی مسلمانان به ایران در قرن اوّل هجری، به همراه خود، جهان بینی جدیدی را برای ایرانیان به ارمغان آورد، که تاثیر زیادی بر اطوار فرهنگ ایرانی، از جمله ادبیات فارسی، گذاشت. مسلمانان اولیه با سلوک بی آلایش خود تاثیری بیش از دعوت رسمی یک مبلغ داشتند
حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، سمت، تهران ، ۱۳۸۱، ص۵۵.
...

جملاتی از کاربرد کلمه ادبیات فارسی

در شعر فارسی مکرراً از ریش با عنوان خط یاد شده‌است. در ادبیات فارسی می‌بینیم که معشوق (استعاري) تا وقتی که خط (ریش) بر نیاورده است زیباست و بعد از آن باید رهایش کرد چون معتقد بودند که ریش نو دمیده معشوق صورت چون ماه او را می‌پوشاند.
رُسْتَم یا رستم سیستانی یا رستم دستان نام‌آورترین چهرهٔ اسطوره‌ای در شاهنامه و به تبع آن، مهم‌ترین چهرهٔ اسطوره‌ای ادبیات فارسی است. او فرزند زال و رودابه است و نبیره گرشاسپ و از راه گرشاسپ به جمشید می‌رسد؛ تبار مادری او به مهراب و ضحاک می‌رسد. وی اسبی به نام رَخش داشت که در تمام نبردها یار و یاور او بود. رستم و اسبش، رخش، سرانجام با دسیسه شغاد، برادر ناتنی رستم، کشته شدند.
بهادر یگانه پس از پایان رساندن تحصیلات متوسطه در وزارت کشور استخدام شد و با ادامه تحصیل از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل گردید. وی پس از چندی به جهت عشق فراوان به ادبیات فارسی به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفته و تا مدارج عالی پیش رفت.
دانشکده ادبیات از سال ۱۳۳۷ با دو رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی و ادبیات انگلیسی در خانه‌ای اجاره‌ای با دو اتاق گشایش یافت. در سال ۱۳۳۸ با افزایش چند رشته دیگر، به محلی در جنب بنای شاهزاده ابراهیم انتقال یافت. در سال ۱۳۴۱ دبیرخانه دانشگاه اصفهان نیز شکل گرفت و به سال ۱۳۴۳ دانشکده‌های علوم و علوم تربیتی و روان‌شناسی تأسیس شده بود.
در سال ۱۳۱۳ وارد دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران شد و در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی و فلسفه دانشنامهٔ لیسانس گرفت. در سال ۱۳۱۶، که دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تأسیس شد، وی همراه با محمد معین، ذبیح‌الله صفا و پرویز ناتل خانلری دانشجویان اولین دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی بودند. دروس دورهٔ دکتری را در سال ۱۳۱۸ به پایان برد و به تألیف و تنظیم رسالهٔ دکتری خود پرداخت که موضوع آن تاریخ تطور نثر فارسی بود. پس از ملک‌الشعراء بهار، اولین تحقیق دربارهٔ سبک‌شناسی در نظم و نثر فاسی به‌وسیلهٔ حسین خطیبی انجام گرفت.
حمیدرضا حسن‌زاده توکلی (متولد ۱۳۵۵) ادب‌پژوه ایرانی و استادیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه سمنان است. او برای نگارش کتاب از اشارت‌های دریا برگزیدهٔ کتاب سال ایران و جایزهٔ جلال آل احمد شد.
سپس وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۳۱۴ خورشیدی دانش‌نامهٔ کارشناسی زبان و ادبیّات فارسی را از دانشکدهٔ ادبیّات دانشگاه تهران دریافت کرد. پس از گذراندن دورهٔ آموزشیِ خدمت نظام وظیفه، از سال ۱۳۱۵ به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و مدّتی دبیر دبیرستان‌های رشت بود. سپس، ضمن تدریس در دبیرستان‌ها، دورهٔ دکترای زبان و ادبیات فارسی را گذراند.
و در نتیجه این منطقه با نام بوقلاوار یعنی جایی که دارای بوق یا بخار است نام گذاری شد. که با ورود این نام به زبان و ادبیات فارسی مانند همهٔ اسامی اماکن ترکی دچار تغییر و تحول شده و در زبان فارسی و رسمی و جغرافیای کشوری با اسم بُقرآباد ثبت شده‌است.
ترجمه‌های گوناگون و بسیارِ اشعارِ حافظ را در سه دسته می‌توان دسته‌بندی کرد. دستهٔ نخست گروهی از مترجمان هستند که مناسب‌ترین گونه برای ارائهٔ شعرِ حافظ به خوانندهٔ انگلیسی را نثر دانسته‌اند. بعضی از آنان، ترجمه‌های تحت‌اللّفظی ارائه می‌دهند و هدف‌شان ترجمه‌هایی امانتدار برای دانشجویانِ ادبیات فارسی است. ترجمهٔ کاملِ دیوانِ حافظ از هِنری ویلْبِرفورْس کِلارْک نمونه‌ای از این‌گونه ترجمهٔ خشک و بی‌روح است. تفسیری کاملاً صوفیانه که یادداشت‌های فراوانی با اطلاعاتِ فراوانِ غیرقابلِ فهم و نالازم دارد و از ویژگی‌های شاعرانهٔ اصلیِ شعر بازمی‌دارد.
زمانی که دارالمعلمین مرکزی و دارالمعلمین عالی هم دایربود، قسمت ادبی آن مشتمل بر دو رشتهٔ «فلسفه و ادبیات» و تاریخ و جغرافیا بود؛ بنابراین سابقه تدریس برنامه عالی ادبیات فارسی به‌طور رسمی و کلاسی به سال ۱۳۰۷ یعنی هشتاد سال پیش بازمی‌گردد.