بارما

بارما

معنی کلمه بارما در لغت نامه دهخدا

بارما. [ رِم ْما ] ( اِخ ) قریه ای است در جانب شرقی دجله موصل و سن بدان منسوب است و گویند: سن بارما. ( معجم البلدان ). و رجوع به نزهةالقلوب چ 1331 بریل ج 3 ص 172 شود.
بارما. [رِم ْ ما ] ( اِخ ) کوهی است میان موصل و تکریت که مانند کمربندی زمین را در بر گرفته است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ). کوهی است میان تکریت و موصل و این همان کوهی است که بنام جبل حُمرَین نیز معروف است و می پندارند بر گرد گیتی محیط است. ابوزید گوید: کوه بارمارا دجله در نزدیکی سن میشکافد و سن در جانب شرقی دجله است و بنابراین دجله در دو کناره آن جریان می یابد و در آن چشمه هایی است که دارای قیر و نفت باشند. کوه بارما از وسط جزیره ، قسمت نزدیک مغرب و مشرق ، امتداد می یابد تا سرانجام به کرمان می پیوندد و در آنجا بنام ماسبذان خوانده میشود. ( از معجم البلدان ج 2 ).

معنی کلمه بارما در دانشنامه عمومی

بارما ( به انگلیسی: Barmah ) یک شهرک در استرالیا است که در ویکتوریا ( استرالیا ) واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه بارما

چو سنگ زیر تویی آسیای ملکت ضرورتست ترا بارما تحمّل کرد