بارزند

معنی کلمه بارزند در لغت نامه دهخدا

بارزند. [ زَ ] ( اِخ ) صورتی است از برزند در نزهةالقلوب چ 1331 هَ. ق. لیدن ص 181 و 182. رجوع به برزند شود.

جملاتی از کاربرد کلمه بارزند

خاستگاه‌های تئاتر، عناصر تئاتری و دراماتیک را در هر جامعهٔ انسانی می‌توان سراغ کرد؛ صرف نظر از آن‌که این جوامع پیشرفته و پیچیده باشند یا نباشند. این عناصر در رقص‌ها و مراسم مردم ابتدایی همان‌قدر بارزند که در مبارزات سیاسی، راهپیماییها، مسابقات ورزشی، مراسم مذهبی و حتی در بازی‌های کودکان ما پیداست. غالب شرکت‌کنندگان در این‌گونه فعالیت‌ها خود گمان نمی‌کنند در فعالیتی تئاتری حضور دارند، با آن‌که در آن‌ها تماشاگر، دیالوگ و برخورد عقاید به کار گرفته می‌شود. باید متذکر شد که میان تئاتر به عنوان یک شکل هنری و بهره‌برداری ضمنی از عناصر تئاتری در فعالیت‌های دیگر معمولاً تمایزی قایل می‌شوند.
دليل بر اين معانى كه گفتيم توصيف خداى سبحان است در آيه مورد بحث به (واحدقهار) كه اين توصيف به نوعى غلبه و تسلط اشعار دارد، پس بروز مردم براى خدا درآن روز ناشى از اين است كه خدا يكتاست ، و تنها اوست كه وجود هر چيز قائم به او است ،و تنها اوست كه هر موثرى غير خودش را خرد مى كند، پس چيزى ميان خدا و ايشانحائل نيست ، و چون حائل نيست پس ايشان براى خدا بارزند، آنهم بارز مطلق .