بارراس

معنی کلمه بارراس در لغت نامه دهخدا

بارراس. [ بارْ را ] ( اِخ ) پل ( ویکنت دو ) ( 1755 - 1829 م. ). سیاستمدار فرانسوی ، متولد به فوکس آمفو . وی عضو مجلس مؤسسان بود و سپس بعضویت هیئت مدیره درآمد. اثر مشهورش «خاطرات » مفید است.

معنی کلمه بارراس در فرهنگ فارسی

سیاستمدار فرانسوی

جملاتی از کاربرد کلمه بارراس

در طول بازی چندین حادثه بین هولیگان‌های انگلیسی و بارراس براواس آرژانتینی رخ داد که مهم‌ترین‌شان در دقایق ابتدایی نیمه دوم بازی بود. اما جدی‌ترین واقعه بعد از مسابقه، در خیابان‌های شهر اتفاق افتاد و با مجروحیت تعدادی، و دستگیری ۶۸ نفر به پایان رسید.
خشونت تماشاگران در استادیوم‌های هر دو کشور شهره بود؛ «هولیگان» ها در انگلیس و «بارراس براواس» در آرژانتین. در سال ۱۹۸۶، مرگ و میر ناشی از درگیری بین بارراس براواس همچنان افزایش می‌یافت و برخی از مسابقات لیگ دسته اول آرژانتین قبل از جام جهانی با حوادثی پایان یافتند. در مورد هولیگان‌ها، کمی بیشتر از یک سال قبل، فاجعه هیسل رخ داده بود که منجر به مرگ ۳۹ نفر شد و باعث شد تا یوفا باشگاه‌های انگلیسی را از شرکت در مسابقات اروپایی به مدت ۵ سال منع کند. در مونتری، شهری که انگلیس تمام دیدارهای مرحله گروهی خود را در آن برگزار کرد، در داخل و خارج از ورزشگاه اتفاقاتی رخ داد که منجر به دستگیری تعداد زیادی از هولیگان‌ها توسط پلیس مکزیک شد.