بارانه

معنی کلمه بارانه در لغت نامه دهخدا

بارانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) شه تیرکه چوب کلان مکان باشد. ( آنندراج ) ( دِمزن ). تره [ ظ: طره ] جلو عمارات. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 191 شود. || نام رستنی است. ( آنندراج ). بادرنجبویه. ( ناظم الاطباء ). بادرنگبویه. باردو. پاردو. ( دِمزن ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 191 شود.

معنی کلمه بارانه در فرهنگ فارسی

( اسم ) شاه تیر چوب بزرگ .

معنی کلمه بارانه در فرهنگ اسم ها

اسم: بارانه (دختر) (فارسی) (تلفظ: bārāne) (فارسی: بارانه) (انگلیسی: barane)
معنی: منسوب به باران، باران، ه ( پسوند نسبت ) )، نام رستنی [گیاهی] است، بادرنجبویه، بادرنگبویه

جملاتی از کاربرد کلمه بارانه

بوکه بارانه (به فارسی: عروس باران) نوعی مراسم تمنا و درخواست برای باریدن باران است که در مواقع خشکسالی در کردستان برگزار می‌شده و هنوز هم در برخی شهرهای کردنشین برگزار می‌شود. در این آیین بسیار قدیمی، بر تن چوب بلندی لباس‌های زنانه می‌پوشانند یا، درصورت امکان، از عروسکی دارای لباسی محلی استفاده می‌کنند، و دختران جوان، درحالی‌که آن را دوره می‌کنند، از آن خواهش می‌کنند بارش باران برای مردمان سرزمینشان آغاز شود.