باراق

معنی کلمه باراق در لغت نامه دهخدا

باراق. ( اِخ ) ( برق ) ( سفر داوران 4 : 6 ). و او پسر ابی نوعم بود که بنی اسرائیل را از دست یابین شهریار کنعان خلاصی داد بعد از آنکه بر سپه سالارش غالب گشت. رجوع به بوره و قاموس کتاب مقدس شود.

معنی کلمه باراق در دانشنامه آزاد فارسی

باراق (Barak)
(در عبری به معنی «برق») به روایت عهد عتیق(داوران ۴ و ۵)، سرکردۀ بنی اسرائیل در قرن ۱۲پ م که با دَبورهلشکرکشی پیروزمندانه ای را علیه کنعانیان رهبری کرد. دبوره که از داوران بنی اسرائیل بود، باراق از سبط نَفتالیرا فراخواند و فرمان داد که سپاهی به جنگ سیسِرا، سرلشکر کنعانیان، ببرد. در کرانۀ مجدوسیسِرا گریخت و باراق لشکرش را تار و مار کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه باراق

دبوره همسر مردی به نام لبیدوث (به معنی مشعل) بود. مدت داوری دبوره چهل سال بود. او در تل قادش درگذشتو مقبره منسوب به او و باراق در نزدیکی همان شهر واقع است.