باراباس

معنی کلمه باراباس در لغت نامه دهخدا

باراباس. ( اِخ ) بارّاباس. نام مردی یهود بود که در هنگامی که حضرت مسیح بنزد پونس پیلات هدایت میشد بخاطر جنایت و شورش و عصیان وقتل نفس جبراً بازداشت گردید و بزندان افتاد. وقتی که پونس پیلات به یهودیها تکلیف کرد که بین عیسی و باراباس یکی را برگزینند تا بمناسبت عید پاک یکی از آن دو از مرگ نجات یابد، ملت مرگ بیگناه را ترجیح داد و بدین ترتیب باراباس از شکنجه و عذاب گریخت. نام باراباس در زبان مترادف شخصی است ترشروی با قیافه ای وحشی و شرور. مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: باراباس ( انجیل متی 27 : 16 ) و او مردی بود که بخون ریزی و فسق و فجور معروف بود و چون یهود بر منجی و مخلّص ما شکایت مینمودند وی در زندان بود و حکام رومانیان را عادت این بود که همه ساله در عید فصح زندانی را که جماعت بخواهند آزاد نماید تا این معنی سبب استمالت قلوب رعایا شود. پس یکی از بدبختی این طایفه آن بود که در آن وقت باراباس قاتل را بر مسیح منجی ترجیح داده او راآزاد و مسیح را تسلیم نمودند. ( قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه باراباس در فرهنگ فارسی

نام مردی مسیحی بود که در زمان مسیح بازداشت شده بود

معنی کلمه باراباس در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:برابا

جملاتی از کاربرد کلمه باراباس

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به بدنام، ۵ انگشت، سفر به اعماق زمین، باراباس، بد و زیبا، میدان جنگ و ۳۰۰ اسپارتان اشاره کرد.
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به دو زن، باراباس، آنای بروکلین، نامزد شده، عشق اول، شب‌های داغ دون ژوان و داستان عشق اشاره کرد.
کاراباس باراباس بوراتیو را پس از این که می‌فهمد خانه پدر کارلو دری مخفی دارد که او دنبالش می‌گشت رها می‌کند. کلیدی طلایی که زمانی در مالکیت کاراباس بود ولی او گمش کرده بود بازکننده این در مخفی بود. کاراباس بوراتینو را آزاد می‌کند و حتی به او پنج سکه طلا می‌دهد و از او فقط می‌خواهد مواظب خانه پدرش باشد تا جایی نروند.
پدر کارلو تنها ژاکت خوبش را می‌فروشد تا برای او کتاب درسی بخرد و روانه مدرسه اش کند. به هر روی، حواس پسر با دیدن تبلیع یک نمایش عروسکی و کتاب‌های درسیش را می‌فروشد تا بلیط نمایش را بخرد. او در آنجا با دیگر عروسکها دوست می‌شود ولی کاراباس باراباس، صاحب عروسک شرور، می‌خواهد او را به دلیل اخلال در نمایش از بین ببرد.
از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به زندگی شیرین، شماره یک، باراباس، توتو تارزان، قلب و روح، مردی با چهره عجیب به‌دنبال توست تا تو را بکشد و فرشته سپید اشاره کرد.
مطابق یکی از سنت‌های عید پسح در آن دوره، پیلاطس قرار بود با خواست مردم یکی از زندانیان را آزاد کند. او از جمعیت می‌خواهد که یکی از بین عیسی و قاتلی به نام باراباس را انتخاب کنند. مردم تحت تأثیر ریش‌سفیدان، درخواست می‌کنند که باراباس آزاد و عیسی مصلوب شود. پیلاطس تقصیرنامه‌ای به زبان‌های عبری، لاتین و یونانی می‌نویسد که بر روی آن نوشته شده بود: «عیسای ناصری، پادشاه یهود» و قرار بود بر صلیب عیسی نصب شود. آنگاه عیسی را به سربازان می‌دهد تا او را مصلوب کنند. آن‌ها تاجی از خار بر سر او می‌گذارند و به تمسخر «پادشاه یهود» می‌خوانندش و قبل از اینکه عیسی را برای مصلوب شدن به گلگتا ببرند، او را می‌زنند.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به الماس‌ها ابدی‌اند، تنهایی یک دونده استقامت، و باراباس اشاره کرد.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به محاکمه، صد روز در پالرمو، مردم رم، باراباس، آدم و حوا، تب، همه مردان بی‌کفایت، اجساد ممتاز و فردا هم روز خداست اشاره کرد.