معنی کلمه بار افکنی در لغت نامه دهخدا بارافکنی. [ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) بارافگنی. عمل افکندن بار. || بمجاز، بچه زادن : چو تنگ آمدش وقت بارافکنی برو سخت شد درد آبستنی.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه بار افکنی عمر باقی به جز این نیست که در خلوت انس دست در گردن بار افکنی و الباقی گیسوی ده پای او، هر تا کزو بار افکنی هست مأوای دلی در عاشقی یکتای او چو تنگ آمدش وقت بار افکنی برو سخت شد درد آبستنی