بارافتاده. [ اُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه بار او از حیوان بارکش بیفتد. مجازاً، وامانده از راه : یار بارافتاده را در کاروان بگذاشتند بیوفا یاران که بربستند بار خویش را.سعدی ( خواتیم ).
معنی کلمه بار افتاده در فرهنگ فارسی
( اسم صفت ) ۱ - چارپایی که بارش از پشتش افتاده باشد . ۲ - صاحب باری که بارش از پشت حیوان بارکش سقوط کرده باشد . ۳ - وامانده از راه .
جملاتی از کاربرد کلمه بار افتاده
بیشترین فاصلهای که بین دو برد تیم ملی ایران افتادهاست چهار بازی است که این اتفاق چندین بار افتادهاست.
نقلست که نوری میگذشت یکی را دید که بار افتاده و خرش مرده و او زار میگریست نوری پای بر خر زد و گفت: برخیز چه جای خفتن است حالی بر خاست مردبار برنهاد و برفت.
رحمتی بر جان سلمان کن، که رحمت، واجب است ناتوانی را که بار افتاده در آب و گل است
نخل امید ز بار افتاده است باغم از چشم بهار افتاده است
کعبه است اینجا ملک حیران کار افتاده است آسمان را در گل این خانه بار افتاده است
خود از آیین بدمهران این منزل عجب دارم که بار افتادهای این جا ز زیر بار برخیزد
بیشتر دوندگان دو ۲۰۰ متر در رشتههای دیگر به خصوص در دو ۱۰۰ متر هم مسابقه میدهند. تاکنون در ده دوره المپیک یک دونده هم در دو ۲۰۰ متر و هم در ۱۰۰ متر قهرمان شدهاست که آخرین آنها قهرمانی یوسین بولت در دو ۱۰۰ متر و ۲۰۰ متر در المپیک ۲۰۱۲ لندن بود. او این کار را در المپیک ۲۰۰۸ پکن هم انجام داده بود و تنها ورزشکاری است که دو بار پیاپی این کار را تکرار کردهاست. در رده زنان هم این اتفاق ۶ بار افتاده است.
ساربانا! شتر مران شاید بار افتاده ای ز پس باشد
دستی این دست ز کار افتاده را همتی این یار بار افتاده را
همچو خواجو پای در گل مانده ئی بر سر پل مانده بار افتاده ئی
کای پدر جان! همرهان بستند بار ماند بار افتاده اندر رهگذار
بمان ،ای ساربان،ما را به درد خویش و خوش بگذر که بار افتاده همراهی نداند با سبک باران