باده پیمای

معنی کلمه باده پیمای در لغت نامه دهخدا

باده پیمای. [ دَ / دِ پ َ / پ ِ ] ( نف مرکب ) باده خوار. شرابخوار. ( آنندراج ) :
من از رنگ صلاح آن دم بخون دل بشستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد.حافظ.رجوع به باده پیما شود. || یک قسم ناخوشی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه باده پیمای در فرهنگ فارسی

( باده پیما ی ) ( اسم ) شرابخوار میخوار .

جملاتی از کاربرد کلمه باده پیمای

از جام هم آن دو باده پیمای رفتند به یک دو جرعه از جای
حالیا تا که تو را دست دهد با من مست باده پیمای و قدح نوش و ز می ساغر گیر
همچو نور علی ز جام طهور باده پیمای وحدتم امشب
گوئی به نگار باده پیمای کز بهر خدای چون شب دوش
سحرگه هرکه پیش از خواب خیزد حریف باده پیمای تو باشد
مرد معنی حکیم ربانی باده پیمای فیض یزدانی