باده پیمائی
جملاتی از کاربرد کلمه باده پیمائی
روزگار از های و هوی میکشان بیگانه ئی باده در میناش بود و باده پیمائی نداشت
رخساره گلگون او چون باده پیمائی کند من عقل زاهد رنگ را مست می احمر کنم
باشد از غلط رائی عشق و باده پیمائی با بتان یغمائی بیحجاب و روپوشی
چندان بکوشم در وفا کز من نپوشد راز خود هم محرم مجلس شوم، هم باده پیمائی کنم
هرکجا بوی میآمد رفتی آنجا همچو باد باده پیمائی نگویم باد پیمائی است این