بادشاه. [ دِ ] ( اِ مرکب ) مرکب است از باد یا پاد و شاه ، لفظ اول که پاد است بمعنی تخت باشدچه در اصل پات بود تای فوقانی را بدال بدل کردند و لفظ پاد بمعنی پاسبانی و پائیدن نیز آمده ، و لفظ شاه بمعنی خداوند است. ( آنندراج ). پادشاه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به پادشاه شود. - بادشاه جهانگیر عالم بالا ؛ کنایه از آفتاب باشد. ( آنندراج ) ( مجموعه مترادفات ص 13 ).
جملاتی از کاربرد کلمه بادشاه
در فوریه ۱۷۵۶، دخترناتنی ۱۶ ساله بادشاه بیگم، شاهزادهخانم حضرت بیگم، به دلیل زیبایی بینظیر و فوقالعادهاش چنان مشهور شد که عالمگیر دوم امپراتور مغول، که در آن زمان حدود شصت سال داشت، با اعمال فشارها و تهدیدهای ناراحتکننده صاحبمحل و نامادری شاهزاده خانم، بادشاه بیگم را زیر فشار قرار داد، تا دست حضرت بیگم به دست او بدهد. شاهزاده خانم مرگ با از دست دادن سرش بر ازدواج با یک پیرمرد کور قدیمی شصت ساله ترجیح داد و علمگیر دوم موفق به ازدواج با او نشد.
همانند تاریخ تولد رحمان بابا از شرح حال زندگی او هم معلومات دقیق در دست نیست. و در تاریخهای معاصر از او خیلی اندک یاد شده است از شعرهای رحمان بابا هم در باره زندگی اش اطلاعات زیادی به دست نمی آید.اما نشانه ها حکایت از آن دارد که نامبرده در زمان اورنگزیب بادشاه مغول و بعد از او در زمان شاه عالم زنده بود. شاه عالم در سال ۱۱۱۸ به قدرت رسید. و در این زمان رحمان بابا خوشحال خان ختک برجسته ترین شاعر پشتو زبان را هم دیدار کرده است و به این ترتیب می توان زندگی او را از سال ۱۰۵۰ تا ۱۱۲۰ حدس زد(هیوز مقدمه کلبه افغاني چاپ سال ۱۸۹۳ )
مادر بادشاه بیگم، گوهرنساء بیگم (معروف به فخرالنساء بیگم)، دختر سعادت خان، یک نجیبزاده مغول با اصالت ترک بود، که در زمان سلطمت فرخسیر، میر آتیش (رئیس توپخانه) بود. بادشاه بیگم که یک شاهزاده خانم مغول بود، دارای تحصیلات والایی بود، و بسیار باهوش و در ظریف حکمرانی و دیپلماسی را به خوبی آموزش دیده بود.
در سال ۴۴ پس از میلاد، اربیل پایتخت ادیابین و ملکه هلن شد که یهودیت را ترویج کردند. پس از چندین حمله رومیان که مشهورترین آنها حمله شاه (کاراکولا) در سال (۲۱۶۷ میلادی) بود، اربیل اشغال شد و ایرانیان رانده و نابود شدند. سنگ دلی آن بادشاه تا حدی بود که مزار بادشاهان فارسها را تخریب کرد. در سال (۲۲۶ میلادی) در روزگار (شاه اردشیر) ساسانیان، اربیل از مدینه مورد حمله قرار گرفت و اربیل به فرمانروایی ساسانیان درآمد. معبد زرتشتیان در آنجا ساخته شد.
در کتاب عبرتنامه نوشته شده توسط محمد قاسم عبرت، اشاره شده که دهمین گورو از سیکها، گورو گوبیند سینگ، چهرهاش را در جهروکه نشان داد و پیروان او را به نام بادشاه خطاب کردند. لازم است ذکر شود که اورنگزیب دستوری صادر کرد که وزیر خان، فوجدار منطقه سرهند، باید از انجام این کار ممانعت نماید.
جاوید بادشاه زمین و زمانه را در گوش بانگ مطرب و در دست زلف یار
در آوریل ۱۷۵۷، احمد شاه درانی، پادشاه درانی، پس از فتح پایتخت شاهنشاهی گورکانی، دهلی نو، خواستار ازدواج با دخترخوانده ۱۶ ساله بسیار زیبای بادشاه پادشاه بیگم، شاهزادهخانم حضرت بیگم شد. بادشاه بیگم بار دیگر در برابر واگذاری مسئولیت مناقصه او به یک افغان سخت در سن پدربزرگش بود مقاومت کرد، اما احمد شاه در ۵ آوریل ۱۷۵۷ در دهلی به زور با حضرت بیگم ازدواج کرد. احمد شاه پس از جشنهای عروسی، همسر جوان خود را به محل تولد خود افغانستان برد. عروس گریان با همراهی بادشاه بیگم، مادرش صاحب محل و چند خانم مهم دیگر از حرمسرای سلطنتی بود.