بادزدگی

معنی کلمه بادزدگی در لغت نامه دهخدا

بادزدگی. [ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی بادزده : بیماری بادزدگی نباتات و صیفی.

معنی کلمه بادزدگی در فرهنگ فارسی

نوعی بیماری نباتات

معنی کلمه بادزدگی در فرهنگستان زبان و ادب

{wind burn, wind injury} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] تغییر رنگ و پژمردگی برگ های گیاه براثر وزش باد شدید در زمان خاصی از دورۀ رویش

جملاتی از کاربرد کلمه بادزدگی

در سال ۱۸۴۵ اپیدمی بیماری سوختگی سیب‌زمینی که با نام سفیدک دروغین یا بادزدگی سیب‌زمینی نیز شناخته می‌شود موجب قحطی و مرگ ۲۵۰ هزار نفر و مهاجرت ۵.۱ میلیون نفر در ایرلند شد. در آن زمان کل جمعیت ایرلند تنها ۸ میلیون نفر بود!