باد گنج

معنی کلمه باد گنج در لغت نامه دهخدا

باد گنج. [ دِ گ ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِمرکب ) رجوع به باد کنجی و شعوری ج 1 ورق 154 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه باد گنج

خواجه را باد گنج زر که مرا از قناعت هزار گنج زر است
ملک همه سرورانت زیر علم باد گنج همه خسروانت زیرنگین باد
دل مبند بر دنیا زانکه می رود بر باد گنج و مال قارونی، حشمت سلیمانی
بیش از آنت باد جوهر بیش از آنت باد گنج وین دعا را عرشیان مقبول دفتر یافتند
قافیه گر شایگان افتاد عیب من مکن شایگان بندم همین بر باد گنج شایگان
جان بدخواهان تاج خسروی رنجور باد گنج شادی را همیشه جان او گنجور باد