باد مراد
معنی کلمه باد مراد در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه باد مراد
رهنوردان را سبکباری بود باد مراد زود رخت خود به ساحل کف ز دریا میکشد
برنتابیم از فرشته منت باد مراد ما که کشتی بر سر موج سراب افکندهایم
بر سبکباران بود موج خطر باد مراد کف سلامت کشتی از دریای بی لنگر برد
حیف و صد حیف که از کوتهی باد مراد شد چو کف، کشتی اندیشه ما پیر در آب
سربلندیش بود عرشه، نفس باد مراد بادبان دامن زین است و رکابش لنگر
بهر آرام تو گشت از جنبش باد مراد از کمان بد جست اما نیک آمد بر نشان
دریاست مومیائی کشتی چو بشکند باد مراد همتت آنجا که یاورست
دوستی باد مراد است و هوا موج توفانست و گرداب بلا
که: رو، بخت پیروز یار تو باد مراد دل اندر کنار تو باد
در سبکباری بود باد مراد این بحر را کف خس و خاشاک را بسیار ساحل گشته است